Tagاز است؟

از کلیپی تا کورتانا؛ چه سرنوشتی در انتظار هوش مصنوعی مایکروسافت آفیس است؟

از کلیپی تا کورتانا؛ چه سرنوشتی در انتظار هوش مصنوعی مایکروسافت آفیس است؟

در هفته گذشته کنفرانس بیلد مایکروسافت برگزار شد و در آن، ساتیا نادلا، مدیر عامل هندی تبار این شرکت، بیشتر وقت خود در نطق اصلی اش را به چت بات ها اختصاص داد؛ ربات هایی که قابلیت یاری رساندن به کاربران از طریق مکالمات محاوره ای را دارند.

در میان اشخاصی که این مقاله را مطالعه می کنند، باید افرادی باشند که در اواخر دهه ۹۰ میلادی یا اوایل هزاره سوم از آفیس یا سایر محصولات مایکروسافت استفاده کرده اند. در آن زمان آفیس یک دستیار درون خود داشت که با نام «Clippy» (کلیپی) شناخته می شد؛ ابزاری که قرار بود به کاربر در موارد خاص یاری رساند و به پرسش های ساده، پاسخ دهد. اما همین دستیار، تبدیل شد به نمادی برای رنجش کاربران از آفیس.

کلیپی در سال ۹۷ به آفیس راه یافت و سپس راه خود را به سایر محصولات شرکت یاد شده نظیر «Microsoft Publisher» نیز گشود. بازخورد اغلب منفی کاربران اما باعث شد تا مایکروسافت با تاخیری طولانی، در نهایت این دستیار مجازی را محو کند. در سال ۲۰۰۸، کلیپی به طور کامل از صحنه روزگار حذف شده بود، بدون اینکه مایکروسافت هیچ توضیحی در مورد این اقدام بدهد.

اکنون در مصاحبه ای با بیزنس اینسایدر، برای اولین بار خانم «جولی لارسون گرین» (Julie Larson-Green) از دلایل مرگ کلیپی می گوید و آنها را توضیح می دهد. وی ۲۳ سال اخیر را در مایکروسافت با سمت مدیریتی طی کرده و در این رابطه به منبع یاد شده می گوید: «من شخصی هستم که مسئول از میان برداشته شدن کلیپی از محصولات مایکروسافت بود.»

وی توضیح می دهد که نام اصلی Clippy، در واقع Clippit بود و در آن زمان بازخوردهای بسیار متفاوتی از سوی کاربران در خصوص این ویژگی ارسال می شد.

خانم گرین بیان می کند که برخی از کاربران آفیس عاشق اش بوده اند و دل شان می خواسته کلیپی را همانند یک دستیار و دوست، دم دست خود داشته باشند تا در هنگام ایجاد یک سوال، بتوانند از آن بهره گیرند، مخصوصا اگر با مقوله کامپیوترها یا آفیس چندان هم آشنا نبودند: «دوست داشتند همراهی داشته باشند و در پروسه آموختن آفیس، تنها نباشند.»

microsoft-clippy-w700

در آن زمان خانم گرین، مسئول توسعه رابط کاربری آفیس برای مایکروسافت بود. مشکل اصلی این بود که کلیپی بیش از حد همه جا ظاهر می شد و با پاسخ های از پیش نوشته شده اش، به سراغ تان می آمد. وی می گوید از ابتدا هدف این بود که Clippy بتواند به پرسش های کاربران پاسخ دهد، اما تبدیل شده بود به دستیاری که صرفا می آمد و می گفت «به نظر می رسد در حال نوشتن یک نامه هستید، کمک می خواهید؟». کاربران از چنین دستیاری خوششان نمی آمد. مشکل اینجا بود که در گذر زمان، این ویژگی برای کاربران خسته کننده تر هم می شد. در نتیجه راهی به جز از میان برداشتن کلیپی پیش پایمان نبود.

کلیپی در آینده چگونه خواهد بود؟

بحث گذشته ها کافیست؛ بیایید به امروز برگردیم. خانم گرین اکنون خبر می دهد که تکنولوژی هوش مصنوعی در حال حاضر بالاخره به مرحله ای رسیده که می توان ایده اولیه کلیپی را به شکل مطلوب پیاده سازی کرد: «در آن زمان، تلاش می کردیم جلوتر از تکنولوژی های وقت، حرکت کنیم.»

به لطف تلاقی برخی عناصر، نظیر تحقیقات مایکروسافت در بحث گفتار طبیعی از نوع ماشینی، هوش مصنوعی، و البته Graph که حاصل داده های کاربران است، بالاخره آفیس می تواند دستیاری پویا داشته باشد که به شکل حقیقی به اشخاص یاری رساند و مهارت های مهمی را نیز به آنها آموزش دهد: «می توان گفت کلیپی ِامروز، دکترای یادگیری دارد.»

البته بیان این صحبت ها به منزله تولد دوباره ی کلیپی نیست؛ قرار هم نشده کورتانا بیاید و به شما آفیس بیاموزد. خانم گرین می گوید که همچنان در حال تحقیق و پژوهش هستند تا از تکنولوژی های جدید به بهترین شکل برای توسعه ابزاری آموزشی در آفیس بهره گیرند.

وی از کورتانا و هوش مصنوعی به کار رفته در آن می گوید. هوشی که زیربنای توسعه ی کورتانا بوده و خبر می دهد که مایکروسافت به این صورت در پی ساده سازی آفیس است؛ بدون اینکه نیاز باشد به یک باره طراحی آن را دگرگون کرده و یا قابلیت های فرعی و زائدی به آن بیافزاید.

آفیس در آینده قرار است پیشنهادات هوشمندانه تری به شما بدهد. پیشنهادی که قبلا کلیپی برای کمک می داد و می گفت «به نظر می رسد در حال نوشتن یک نامه هستید»، به جایی می رسد که بگوید «به نظر می رسد در نوشتن یک نامه درخواست کار و ارسال رزومه هستید». شاید هنگام کار با پاورپوینت، به شما پیشنهاد شود که اگر مراحل را به گونه دیگری پیش برید، اسلایدهای تان چشم نواز تر می شوند، و این را هم از میزان نگاه کردن اشخاص به اسلاید های شما متوجه می شود.

در این میان مایکروسافت Word قرار است تلاش کند تا همان حس همیشگی اش را منتقل کند؛ نه بیشتر و نه کمتر.

خانم گرین می گوید وعده اصلی ما این است که در آینده، مایکروسافت آفیس می تواند حقیقتا به پرسش های کاربران پاسخ دهد، آن هم در همه پلتفرم و دستگاه ها. زمانی که این هدف محقق گردد، آفیس واقعا به کاربران یاری خواهد رساند تا در مباحث نگارشی و سایر امور آفیس توانمندتر شوند: «موارد بسیاری را در دست توسعه داریم که آماده کردن شان ساده نیست، اما سطح کیفیت آفیس را بسیار بالاتر می برند.»

The post appeared first on .

از کلیپی تا کورتانا؛ چه سرنوشتی در انتظار هوش مصنوعی مایکروسافت آفیس است؟

(image)

در هفته گذشته کنفرانس بیلد مایکروسافت برگزار شد و در آن، ساتیا نادلا، مدیر عامل هندی تبار این شرکت، بیشتر وقت خود در نطق اصلی اش را به چت بات ها اختصاص داد؛ ربات هایی که قابلیت یاری رساندن به کاربران از طریق مکالمات محاوره ای را دارند.

در میان اشخاصی که این مقاله را مطالعه می کنند، باید افرادی باشند که در اواخر دهه ۹۰ میلادی یا اوایل هزاره سوم از آفیس یا سایر محصولات مایکروسافت استفاده کرده اند. در آن زمان آفیس یک دستیار درون خود داشت که با نام «Clippy» (کلیپی) شناخته می شد؛ ابزاری که قرار بود به کاربر در موارد خاص یاری رساند و به پرسش های ساده، پاسخ دهد. اما همین دستیار، تبدیل شد به نمادی برای رنجش کاربران از آفیس.

کلیپی در سال ۹۷ به آفیس راه یافت و سپس راه خود را به سایر محصولات شرکت یاد شده نظیر «Microsoft Publisher» نیز گشود. بازخورد اغلب منفی کاربران اما باعث شد تا مایکروسافت با تاخیری طولانی، در نهایت این دستیار مجازی را محو کند. در سال ۲۰۰۸، کلیپی به طور کامل از صحنه روزگار حذف شده بود، بدون اینکه مایکروسافت هیچ توضیحی در مورد این اقدام بدهد.

اکنون در مصاحبه ای با بیزنس اینسایدر، برای اولین بار خانم «جولی لارسون گرین» (Julie Larson-Green) از دلایل مرگ کلیپی می گوید و آنها را توضیح می دهد. وی ۲۳ سال اخیر را در مایکروسافت با سمت مدیریتی طی کرده و در این رابطه به منبع یاد شده می گوید: «من شخصی هستم که مسئول از میان برداشته شدن کلیپی از محصولات مایکروسافت بود.»

وی توضیح می دهد که نام اصلی Clippy، در واقع Clippit بود و در آن زمان بازخوردهای بسیار متفاوتی از سوی کاربران در خصوص این ویژگی ارسال می شد.

خانم گرین بیان می کند که برخی از کاربران آفیس عاشق اش بوده اند و دل شان می خواسته کلیپی را همانند یک دستیار و دوست، دم دست خود داشته باشند تا در هنگام ایجاد یک سوال، بتوانند از آن بهره گیرند، مخصوصا اگر با مقوله کامپیوترها یا آفیس چندان هم آشنا نبودند: «دوست داشتند همراهی داشته باشند و در پروسه آموختن آفیس، تنها نباشند.»

(image)

در آن زمان خانم گرین، مسئول توسعه رابط کاربری آفیس برای مایکروسافت بود. مشکل اصلی این بود که کلیپی بیش از حد همه جا ظاهر می شد و با پاسخ های از پیش نوشته شده اش، به سراغ تان می آمد. وی می گوید از ابتدا هدف این بود که Clippy بتواند به پرسش های کاربران پاسخ دهد، اما تبدیل شده بود به دستیاری که صرفا می آمد و می گفت «به نظر می رسد در حال نوشتن یک نامه هستید، کمک می خواهید؟». کاربران از چنین دستیاری خوششان نمی آمد. مشکل اینجا بود که در گذر زمان، این ویژگی برای کاربران خسته کننده تر هم می شد. در نتیجه راهی به جز از میان برداشتن کلیپی پیش پایمان نبود.

کلیپی در آینده چگونه خواهد بود؟

بحث گذشته ها کافیست؛ بیایید به امروز برگردیم. خانم گرین اکنون خبر می دهد که تکنولوژی هوش مصنوعی در حال حاضر بالاخره به مرحله ای رسیده که می توان ایده اولیه کلیپی را به شکل مطلوب پیاده سازی کرد: «در آن زمان، تلاش می کردیم جلوتر از تکنولوژی های وقت، حرکت کنیم.»

به لطف تلاقی برخی عناصر، نظیر تحقیقات مایکروسافت در بحث گفتار طبیعی از نوع ماشینی، هوش مصنوعی، و البته Graph که حاصل داده های کاربران است، بالاخره آفیس می تواند دستیاری پویا داشته باشد که به شکل حقیقی به اشخاص یاری رساند و مهارت های مهمی را نیز به آنها آموزش دهد: «می توان گفت کلیپی ِامروز، دکترای یادگیری دارد.»

البته بیان این صحبت ها به منزله تولد دوباره ی کلیپی نیست؛ قرار هم نشده کورتانا بیاید و به شما آفیس بیاموزد. خانم گرین می گوید که همچنان در حال تحقیق و پژوهش هستند تا از تکنولوژی های جدید به بهترین شکل برای توسعه ابزاری آموزشی در آفیس بهره گیرند.

وی از کورتانا و هوش مصنوعی به کار رفته در آن می گوید. هوشی که زیربنای توسعه ی کورتانا بوده و خبر می دهد که مایکروسافت به این صورت در پی ساده سازی آفیس است؛ بدون اینکه نیاز باشد به یک باره طراحی آن را دگرگون کرده و یا قابلیت های فرعی و زائدی به آن بیافزاید.

آفیس در آینده قرار است پیشنهادات هوشمندانه تری به شما بدهد. پیشنهادی که قبلا کلیپی برای کمک می داد و می گفت «به نظر می رسد در حال نوشتن یک نامه هستید»، به جایی می رسد که بگوید «به نظر می رسد در نوشتن یک نامه درخواست کار و ارسال رزومه هستید». شاید هنگام کار با پاورپوینت، به شما پیشنهاد شود که اگر مراحل را به گونه دیگری پیش برید، اسلایدهای تان چشم نواز تر می شوند، و این را هم از میزان نگاه کردن اشخاص به اسلاید های شما متوجه می شود.

در این میان مایکروسافت Word قرار است تلاش کند تا همان حس همیشگی اش را منتقل کند؛ نه بیشتر و نه کمتر.

خانم گرین می گوید وعده اصلی ما این است که در آینده، مایکروسافت آفیس می تواند حقیقتا به پرسش های کاربران پاسخ دهد، آن هم در همه پلتفرم و دستگاه ها. زمانی که این هدف محقق گردد، آفیس واقعا به کاربران یاری خواهد رساند تا در مباحث نگارشی و سایر امور آفیس توانمندتر شوند: «موارد بسیاری را در دست توسعه داریم که آماده کردن شان ساده نیست، اما سطح کیفیت آفیس را بسیار بالاتر می برند.»

The post appeared first on .

از کلیپی تا کورتانا؛ چه سرنوشتی در انتظار هوش مصنوعی مایکروسافت آفیس است؟

از داستان ناگفته توسعه «لیام» تا تلاش برای تولید انرژی تجدیدپذیر؛ اپل چقدر سبز است؟

از داستان ناگفته توسعه «لیام» تا تلاش برای تولید انرژی تجدیدپذیر؛ اپل چقدر سبز است؟

مکان دقیقش نامشخص است؛ کارمندان اپل می گویند که چند کیلومتری با مقر اصلی فاصله دارد اما، مکانش نامشخص است و در گوشه ای از زمینی قرار گرفته که از آن برای پارک خودروها استفاده می شود.

اپل، شرکتی که پیش از این برای رازداری بیش از اندازه اش معروف بود، این روزها با دامنه گسترده ای از افشای موارد مختلف پیش از معرفی رسمی محصولات اش رو به روست. در همان پارکینگ و در یک ساختمان دور افتاده که به یک انبار می ماند، پرده ای بر روی یک دستگاه قرار گرفته؛ دستگاهی که کارمندان اپل می گویند سه سال در دست توسعه بوده و البته از آن، هیچ نشانه ای به بیرون درز نکرده است؛ دستگاهی که اپل باور دارد پیش از این مانندش دیده نشده، چرا که چنین محصولی تا کنون از سوی هیچ شرکت دیگری توسعه نیافته است.

ساختمان واقعا شبیه به یک انباریست. از کنار کارتن های خالی و شلوغی های عجیب رد می شوید تا به یک دستگاه بزرگ برسید؛ رباتی که «لیام» (Liam) نام دارد.

لیام یک ربات بزرگ اندام است که از ۲۹ بازوی رباتیک مستقل برخوردار بوده که هر کدام استعداد خاص خود را دارند. در حالی که این روزها توسعه ربات های خطوط سر هم بندی محصولات (اسمبل) طرفداران خاصی دارند، لیام آمده تا روندی معکوس داشته باشد و هنر خویش را در جدا سازی قطعات از هم نشان دهد.


>

این ربات غول پیکر در دوشنبه هفته گذشته، و در مراسم دوم فروردین اپل رونمایی شد اما مسئولان این کمپانی اکنون می گویند که حتی بسیاری از کارمندان خود این شرکت نیز از وجود چنین دستگاهی اطلاع نداشته اند؛ تعداد افرادی که به توسعه اش اشتغال داشته اند، بسیار اندک بوده است.

اپل در مراسم سپتامبر ۲۰۱۵ خود، زمانی که آیفون 6s را رونمایی کرد، خبر از حضور طرح جدیدی داد که خریداران آیفون در ایالات متحده می توانستند وارد آن شده و موبایل خود را به شکل سالانه و همزمان با معرفی نسل جدید، بروز رسانی کنند. اکنون شاید بهتر متوجه شوید که اپل چرا سه سال گذشته را صرف توسعه لیام کرده است. شرکت مورد اشاره طرحی در اختیار خریداران این موبایل قرار می دهد به نام Apple Care، که در صورت انتخاب آن، هر حادثه ای که برای آیفون رخ دهد، موبایل شما به رایگان یا تعمیر می شود و یا تعویض.

اکنون موبایل هایی که برای تعویض در اختیار اپل قرار گیرند، به دو مرکز مختلف در ایالات متحده ارسال می شوند؛ مراکزی که در آن ها نسخه ای از ربات لیام حضور دارد و بخش های مختلف آیفون را از هم جدا می کند. اپل، خودش سازنده آیفون است، و چه کسی بهتر از همین شرکت می تواند اجزای این تلفن همراه را جدا کرده و آنها را بازیافت نماید؟

ماموریت «لیام» چیست؟

اپل با توسعه لیام سعی دارد تا مشکلی که اکنون در صنعت توسعه ابزارهای تکنولوژیک دیده می شود تا را تا حدی رفع کند: مشکلی به نام هدر رفتن قطعات الکتریک. اپل کار خود را فعلا از ایالات متحده آغاز کرده چرا که در این کشور، قوانین زیست محیطی سختی وجود دارد و از طرفی، برای مشتری، دانستن میزان سبز بودن یک محصول، اهمیت بالایی در هنگام خرید آن دارد.

اگرچه در کنار همه این مسائل، اپل اکنون تنها در آمریکا چنین اقداماتی را آغاز کرده اما گسترش آن به مرزهای دیگر، یک چالش بسیار بزرگ تر از توسعه لیام است.

این ربات هوشمند توسعه یافته تا به دقت بخش های بسیاری از آیفون را از هم جدا و جمع آوری کند؛ از پیچ ها گرفته تا درگاه سیم کارت، باتری یا ماژول دوربین. همه بخش ها یک به یک از بدنه دستگاه جدا می شوند تا بعدا بازیافت آنها ساده تر گردد. پیش از این اپل از دستگاهی برای جدا کردن بخش های مختلف آیفون استفاده می کرد که شامل آهن رباهای متعددی می شد و قطعات را با نیروی خود از هم جدا می کرد. همین موضوع، عمل بازیافت را دشوار تر می کرد چرا که به هر قطعه ای، بخشی از قطعه دیگر هم باقی می ماند.

لیام با دقت رباتیک خود، به گونه ای بخش های یک آیفون را از هم جدا می کند که بعدا شیشه و فلز، با هم ترکیب نشوند. در نهایت قطعات بازیافتی می توانند به شرکت های دیگر تامین کننده فروخته شوند. این عناصر مربوط به فلزاتی نظیر نیکل، آلومینیوم، مس و یا عناصر دیگر نظیر کبالت و تنگستن هستند و از سوی همان شرکت هایی که آنها را خریداری می کنند، در توسعه محصولات دیگر مورد استفاده قرار می گیرند، به جای اینکه در محل دفن زباله ها ریخته شوند.

تجزیه شدن بسیاری از این عناصر، چندین دهه به طول می انجامد و در این بین، فرایند تجزیه شدن آنها نیز زیان هایی را به زمین می رساند. بر اساس اظهار نظر «»، در هر سال بین ۲۰ الی ۵۰ میلیون تن گجت الکتریکی دور ریخته می شود. صرفا در ایالات متحده، گجت های الکتریکی تشکیل دهنده دو درصد از زباله هایی هستند که به محل های دفن زباله راه پیدا می کنند.

iphone-6s-teardown-640x359

برخی فعالان محیط زیست، پیش از این به اپل اتهام «سبزشویی» وارد کرده و گفته بودند که این شرکت در زمینه بازیافت گجت های الکتریکی که به دور انداخته می شوند، کار خاصی انجام نمی دهد. (توضیح: سبزشویی واژه‌ ای است که به دورویی انسان‌ های به‌ ظاهر دوستدار محیط زیست اشاره دارد، به این صورت که با نام حمایت از محیط زیست، به آن صدمه می‌ زنند.)

حال لیام، تلاشی است در راستای برداشته شدن گامی صحیح در زمینه بازیافت درست محصولات الکتریکی توسعه یافته از سوی اپل. البته هر چند که این پروژه به شکل کاملا محدود آغاز شده و ربات یاد شده اکنون صرفا قادر به از جداسازی قطعات یک مدل از آیفون است.

بر خلاف حفاظت شدید از پتنت ها و قابلیت های ویژه ای که این شرکت در محصولات اش قرار می دهد، مدیران اپل می گویند که امیدوار هستند سایر رقبا، حتما این ربات را کپی کرده و توسعه نمونه مشابهی را در دستور کار خود قرار دهند. اپل همچنین خبر می دهد که در حال حاضر هیچ کمپانی دیگری را نمی شناسد که به این روش مشغول بازیافت ابزارهای الکتریکی باشد. اهالی کوپرتینو البته حاضر نیستند مبلغی که برای توسعه لیام هزینه کرده اند را فاش نمایند.

لیام چگونه کار می کند؟

لیام یک ربات انسان نما نیست؛ شباهتی هم به Wall-E یا ترمیناتور ندارد

گروه کوچکی از مهندسین در اپل، توسعه Liam را بر عهده داشته اند و نامی که به این ربات تعلق گرفته نیز از سوی همین گروه انتخاب گشته. شاید اولین باری که با «Liam» رو به رو شدید، تصور کرده اید که کارکترهای به کار رفته در این کلمه، مخفف کلمات دیگری هستند اما چنین نیست. مهندسان توسعه دهنده اش می گویند که در همان روزهای اول، بی هیچ دلیل خاصی چنین نامی را برگزیده اند و در نهایت هم اپل آن را با همین نام رونمایی کرد.

لیام یک ربات انسان نما نیست؛ شباهتی هم به Wall-E یا ترمیناتور ندارد. در عوض، قد بلند آن باعث می شود تصور کنید که با یک خط تولید، از نوع افقی اش رو به رو هستید. بخشی از آن ثابت است و موتورها در آن جای گرفته اند در حالی که بازوهای رباتیک برای از گشودن آیفون طراحی گشته اند.

در حالی که موتورهای ثابت لیام هستند که کار اصلی را انجام می دهند، ۲۹ بازوی رباتیک را می بینیم که آیفون را باز می کنند. برخی از این بازوها به دریل مجهز شده اند، برخی دارای پیچ گوشتی هستند و برخی هم نیروی مکش دارند.

یک شخص مسئول دستگاه، آیفون ها را در نوار انتقال قرار می دهد و پروسه آغاز می شود. اپل می گوید نواری که به لیام راهی می شود، تا ۴۰ آیفون را در خود جای می دهد. از هم گشایی هر آیفون زمان بسیار کوتاهی به طول می انجامد با این حال، مهندسین خبر می دهند که بهبود فرایند انجام کار و روان تر شدن آن، هنوز هم در دست بررسی است.

قبل از هر چیز، نمایشگر از بخش پشتی آیفون جدا می شود. سپس نوبت به جدا شدن باتری از شاسی می رسد که البته همانطور که می دانید، با چسب به بدنه آیفون چسبیده شده. اپل می گوید که جدا سازی باتری از بدنه دستگاه با دقت بیشتری انجام می شود. این شرکت همچنین خاطر نشان می کند که جدا سازی باتری از موبایل های هوشمند توسط نیروهای انسانی، امری خطرناک است که توسط ماشین توسعه یافته، این خطر برای انسان از میان برداشته شده است.

قطعه ها به روش های مختلف جمع آوری می شوند. همانگونه که در ویدیوی فوق دیده اید، پیچ ها پس از باز شدن، توسط یک مکش به محفظه ای وارد می شوند در حالی که درگاه سیم کارت، صرفا از سوی لیام رها می شود و در جعبه ای که زیر دستگاه قرار گرفته می افتد. هر قسمت از لیام، متشکل از یک نمایشگر تبلت مانند است که به شکل تجعب آوری، اپل از آیپدهایش برای این نمایشگرها استفاده نکرده است. در این نمایشگرها پروسه و روند فعالیت هر یک از بازوهای رباتیک به نمایش کشیده می شود. در صورتی که یک خطا بروز کند و برای مثال قطعه ای به شکل صحیح جدا نشود، همین نمایشگرها، موضوع را به اطلاع ناظر می رسانند.

قطعه قطعه شدن یک آیفون توسط لیام تنها ۱۱ ثانیه زمان می برد

گاهی بازوهای رباتیک با هم به همکاری می پردازند و علت نیز در آن است که برخی اوقات، آیفون ها ضربه دیده یا تعمیر شده اند. به همین دلیل، یک بازوی رباتیک شاید تا پنج مرتبه برای گشودن یک پیچ تلاش کند. در این هنگام، سایر بازوها به علت تاخیر صورت پذیرفته بیکار نمی نشینند و امور مربوط به خود را پیگیری می کنند تا وقفه ای که از سوی یکی از بازوها ایجاد شده، بر سرعت کلی قطعه قطعه شدن یک آیفون تاثیر نداشته باشد. اپل همچنین خبر می دهد که در ۹۷ درصد مواقع، لیام بدون هیچ مشکلی قطعات آیفون را از هم باز می کند.

اپل این ربات را به گونه ای طراحی کرده که اگر یکی از بازوهای رباتیک با ایراد مواجه شود، دستگاه بتواند در هر صورت کار خود را تا ۳۰ دقیقه ادامه دهد تا بازوی رباتیک معیوب، تعمیر یا جایگزین شود. به این شکل، باز هم از وقوع وقفه در فرایند از هم گشایی آیفون ها جلوگیری به عمل می آید.

نحوه جداسازی باتری از آیفون، بزرگترین مشکل اپل در توسعه لیام بوده است

لازم به ذکر است که عملیات از هم گشودن قطعات هر آیفون برای لیام تنها یازده ثانیه زمان می برد و همواره چندین آیفون دیگر در صف حضور دارند تا وارد این پروسه شوند.

لیام می تواند در هر ساعت قطعات حدود ۳۵۰ آیفون را از هم جدا کند. به همین شکل، در هر سال ۱.۲ میلیون عدد آیفون بازیافت می شود. اپل خبر نمی دهد که کار لیام از چه زمانی آغاز شده است، اما تاکید دارد که این پروژه هنوز در مرحله تحقیقاتی است و تکمیل نشده – در حال حاضر، لیام از دوشنبه تا جمعه کار می کند و آخر هفته هایش را به استراحت می پردازد.

از طرح مفهومی تا واقعیت

لیام از سوی تیم کوچکی از مهندسان توسعه یافته که از طرف اپل به شکل کوتاه مدت برای توسعه این ربات استخدام شده اند. این در حالیست که بخش نرم افزاری لیام از سوی مهندسان خود اپل نوشته شده و به سخت افزار انتقال یافته است.

اولین نسخه از لیام صرفا دارای یک بازوی رباتیک بود و برای تحقق بخشیدن به یک ایده ساخته شد

برای محقق شدن و توسعه دستگاهی که بتواند به بهترین شکل قطعات آیفون را از هم جدا کند، هر بخشی که در آیفون استفاده می شود، به شکل دقیقی مورد بررسی قرار گرفته است. اولین نسخه از لیام، رباتی بود که صرفا برای جان بخشیدن به یک ایده طراحی گشته بود و نمی شد آیفون ها را به صف کرد و از آن درخواست گشودن آنها را داشت. اولین نسخه، توسعه یافته بود تا بتواند قطعات آیفون ۵ را از هم باز کند، آن هم صرفا با یک عدد بازوی رباتیک؛ یک بازویی که همه کارها را خودش انجام می داد.

در توسعه نسخه بعدی، مهندسان فرا گرفته بودند که با افزوده شدن بازوهای رباتیک و روان تر شدن عملیات، سرعت نیز افزایش خواهد یافت. اپل می گوید یافتن راهی برای جدا سازی بدون مشکل باتری از بدنه آیفون، مدت زمان زیادی را جهت تحقیقات مختلف به خود اختصاص داده و آزمون و خطاهای بسیار زیادی برای انجام صحیح همین کار صورت پذیرفته است.

برنامه بزرگ تر

در حالی که قرار است لیام های بیشتری توسعه پیدا کنند، اپل تلاش های دیگری را نیز به شکل همزمان برای سبز نگه داشتن این کره خاکی انجام می دهد. در حال حاضر، لیام صرفا از آیفون 6s پشتیبانی می کند اما در آینده، پشتیبانی این ربات، دستگاه های دیگری نظیر سایر آیفون ها یا آیپد و آیپاد را نیز در بر خواهد گرفت.

اپل در سال های اخیر تلاش های بسیاری برای سبز بودن داشته؛ تلاش هایی که از سوی آقای تیم کوک، در سال ۲۰۱۴ با شدت بیشتری پیگیری شدند. در همان سال، وی به شکل گسترده از برنامه های اپل مبنی بر استفاده از انرژی های پاک پرده برداشت و سهام داران همیشه مشکوک خود را تا حد زیادی آرام کرد. وی در همان زمان به سهام دارن گفته بود: «اگر از من می خواهید صرفا به انجام اموری بپردازم که با بازگشت سرمایه گذاری همراه باشند، بهتر است سهام خود را به فروش رسانده و سهام دار اپل نباشید.»

اگرچه اقدامات اپل در چند سال گذشته مورد پسند مقامات دولتی و گروه های فعال زیست محیطی بوده اند اما همواره شرکت مورد بحث، چنین سابقه ای نداشته است. در سال ۲۰۰۴، اپل به شدت از سوی سازمان غیر دولتی «» مورد انتقاد قرار گرفت چرا که مواد شیمیایی مضر برای محیط زیست را از محصولات خود حذف نمی کرد، کاری که در آن زمان، شرکت هایی نظیر نوکیا یا سامسونگ انجام داده بودند.

چند سال بعد و زمانی که هنوز استیو جابز مدیر عامل اپل بود، سازمان صلح سبز کمپینی با نام «» به راه انداخت تا توجه شرکت یاد شده، مخصوصا مدیر عامل آن را به مسائل زیست محیطی جلب کند. استیو جابز نیز خبر داد که اپل در آینده نزدیک تبدیل به سازمان سبزتری خواهد شد.

از آن زمان تا کنون، تغییرات بسیار مثبتی در شرکت مذکور رخ داده اند. اکنون تمام مکان هایی که اپل در ایالات متحده در آنها به فعالیت می پردازد، به طور ۱۰۰ درصد با انرژی تجدیدپذیر و پاک تامین می شوند. مقر دوم و بزرگ تر اپل که در ابتدای سال ۲۰۱۷ فعالیت خود را آغاز می کند نیز به گونه ای طراحی شده تا با محیط زیست سازگاری کاملی داشته باشد. برای مثال، سقف ساختمان اصلی که همانند یک سفینه فضایی طراحی شده، به طور کامل با پنل های خورشیدی پوشانده شده است.

اقدامات یاد شده به آمریکا و مقرهای اصلی این شرکت خلاصه نمی شوند. در پاییز ۲۰۱۵ بود که اپل خبر داد انرژی مورد نیاز برای تمام فعالیت ها و همچنین فروشگاه هایش در کشور چین، از طریق انرژی تجدید پذیر تامین می شود. کمپانی مورد اشاره همچنین تلاش های گسترده ای برای تولید انرژی پاک در سنگاپور انجام داده اما هنوز هم می توان گفت که تا تامین انرژی مورد نیاز خود در کل قاره آسیا، راه درازی در پیش دارد.

اپل در جریان مراسم هفته پیش خود از طرح جدیدی به نام «Renew» پرده برداشت؛ در این طرح کاربران، دستگاه های قدیمی خود که از کارایی لازم برخوردار نیستند را به اپل می دهند تا این شرکت، آنها را وارد چرخه بازیافت خود توسط ربات لیام کند. در عوض، به جای اینکه به آن کاربر گیف کارت یا پول نقد پرداخت شود تا بتواند با آن به سراغ خرید موارد بیشتری برود، اپل تصمیم گرفته .

اپل خبر می دهد که تمام تلاش خود را انجام می دهد تا قطعاتی در محصولاتش به کار برد که قابلیت بازیافت بیشتری داشته باشند و از طرفی، انتظار دارد که مشتریان هم با قدرت بیشتری که در اختیارشان قرار گرفته، اقدام صحیح در راستای بهبود شرایط محیط زیست را در دستور کارشان قرار دهند.

اکنون پس از سه سال، پرده ها از مقابل لیام کنار رفته اند؛ حضور این ربات قدرتمند دیگر مختص یک انبار مرموز در محوطه پارک خودروها در کوپرتینوی کالیفرنیا نیست. حال اپل پرده ها را کنار زده و این بار خودش می گوید که می خواهد الهام بخش سایر شرکت های تکنولوژیک در چنین زمینه ای باشد.

شرکت یاد شده، امیدوار است که در آینده نه چندان دور، سایر کمپانی های فعال در حوزه تکنولوژی، اقدام مشابهی انجام داده، از هدر رفتن مواد اولیه کاسته و در راستای حفاظت از محیط زیست بکوشند.لیام، اولین تلاش شگرف اپل در زمینه حفاظت از محیط زیست است اما شاید در آینده، وجود چنین رباتی باعث شود تا شرکت مذکور نحوه توسعه و سر هم بندی محصولات خود را تا حد زیادی تغییر دهد.

برای شرکتی که هنر معرفی محصولات جدید را به تکامل رسانده، یک الزام به نظر می رسد که بتواند علم بازیافت محصولات قدیمی خود را نیز به حد قابل قبولی نزدیک کند.

The post appeared first on .

از داستان ناگفته توسعه «لیام» تا تلاش برای تولید انرژی تجدیدپذیر؛ اپل چقدر سبز است؟

(image)

مکان دقیقش نامشخص است؛ کارمندان اپل می گویند که چند کیلومتری با مقر اصلی فاصله دارد اما، مکانش نامشخص است و در گوشه ای از زمینی قرار گرفته که از آن برای پارک خودروها استفاده می شود.

اپل، شرکتی که پیش از این برای رازداری بیش از اندازه اش معروف بود، این روزها با دامنه گسترده ای از افشای موارد مختلف پیش از معرفی رسمی محصولات اش رو به روست. در همان پارکینگ و در یک ساختمان دور افتاده که به یک انبار می ماند، پرده ای بر روی یک دستگاه قرار گرفته؛ دستگاهی که کارمندان اپل می گویند سه سال در دست توسعه بوده و البته از آن، هیچ نشانه ای به بیرون درز نکرده است؛ دستگاهی که اپل باور دارد پیش از این مانندش دیده نشده، چرا که چنین محصولی تا کنون از سوی هیچ شرکت دیگری توسعه نیافته است.

ساختمان واقعا شبیه به یک انباریست. از کنار کارتن های خالی و شلوغی های عجیب رد می شوید تا به یک دستگاه بزرگ برسید؛ رباتی که «لیام» (Liam) نام دارد.

لیام یک ربات بزرگ اندام است که از ۲۹ بازوی رباتیک مستقل برخوردار بوده که هر کدام استعداد خاص خود را دارند. در حالی که این روزها توسعه ربات های خطوط سر هم بندی محصولات (اسمبل) طرفداران خاصی دارند، لیام آمده تا روندی معکوس داشته باشد و هنر خویش را در جدا سازی قطعات از هم نشان دهد.


>

این ربات غول پیکر در دوشنبه هفته گذشته، و در مراسم دوم فروردین اپل رونمایی شد اما مسئولان این کمپانی اکنون می گویند که حتی بسیاری از کارمندان خود این شرکت نیز از وجود چنین دستگاهی اطلاع نداشته اند؛ تعداد افرادی که به توسعه اش اشتغال داشته اند، بسیار اندک بوده است.

اپل در مراسم سپتامبر ۲۰۱۵ خود، زمانی که آیفون 6s را رونمایی کرد، خبر از حضور طرح جدیدی داد که خریداران آیفون در ایالات متحده می توانستند وارد آن شده و موبایل خود را به شکل سالانه و همزمان با معرفی نسل جدید، بروز رسانی کنند. اکنون شاید بهتر متوجه شوید که اپل چرا سه سال گذشته را صرف توسعه لیام کرده است. شرکت مورد اشاره طرحی در اختیار خریداران این موبایل قرار می دهد به نام Apple Care، که در صورت انتخاب آن، هر حادثه ای که برای آیفون رخ دهد، موبایل شما به رایگان یا تعمیر می شود و یا تعویض.

اکنون موبایل هایی که برای تعویض در اختیار اپل قرار گیرند، به دو مرکز مختلف در ایالات متحده ارسال می شوند؛ مراکزی که در آن ها نسخه ای از ربات لیام حضور دارد و بخش های مختلف آیفون را از هم جدا می کند. اپل، خودش سازنده آیفون است، و چه کسی بهتر از همین شرکت می تواند اجزای این تلفن همراه را جدا کرده و آنها را بازیافت نماید؟

ماموریت «لیام» چیست؟

اپل با توسعه لیام سعی دارد تا مشکلی که اکنون در صنعت توسعه ابزارهای تکنولوژیک دیده می شود تا را تا حدی رفع کند: مشکلی به نام هدر رفتن قطعات الکتریک. اپل کار خود را فعلا از ایالات متحده آغاز کرده چرا که در این کشور، قوانین زیست محیطی سختی وجود دارد و از طرفی، برای مشتری، دانستن میزان سبز بودن یک محصول، اهمیت بالایی در هنگام خرید آن دارد.

اگرچه در کنار همه این مسائل، اپل اکنون تنها در آمریکا چنین اقداماتی را آغاز کرده اما گسترش آن به مرزهای دیگر، یک چالش بسیار بزرگ تر از توسعه لیام است.

این ربات هوشمند توسعه یافته تا به دقت بخش های بسیاری از آیفون را از هم جدا و جمع آوری کند؛ از پیچ ها گرفته تا درگاه سیم کارت، باتری یا ماژول دوربین. همه بخش ها یک به یک از بدنه دستگاه جدا می شوند تا بعدا بازیافت آنها ساده تر گردد. پیش از این اپل از دستگاهی برای جدا کردن بخش های مختلف آیفون استفاده می کرد که شامل آهن رباهای متعددی می شد و قطعات را با نیروی خود از هم جدا می کرد. همین موضوع، عمل بازیافت را دشوار تر می کرد چرا که به هر قطعه ای، بخشی از قطعه دیگر هم باقی می ماند.

لیام با دقت رباتیک خود، به گونه ای بخش های یک آیفون را از هم جدا می کند که بعدا شیشه و فلز، با هم ترکیب نشوند. در نهایت قطعات بازیافتی می توانند به شرکت های دیگر تامین کننده فروخته شوند. این عناصر مربوط به فلزاتی نظیر نیکل، آلومینیوم، مس و یا عناصر دیگر نظیر کبالت و تنگستن هستند و از سوی همان شرکت هایی که آنها را خریداری می کنند، در توسعه محصولات دیگر مورد استفاده قرار می گیرند، به جای اینکه در محل دفن زباله ها ریخته شوند.

تجزیه شدن بسیاری از این عناصر، چندین دهه به طول می انجامد و در این بین، فرایند تجزیه شدن آنها نیز زیان هایی را به زمین می رساند. بر اساس اظهار نظر «»، در هر سال بین ۲۰ الی ۵۰ میلیون تن گجت الکتریکی دور ریخته می شود. صرفا در ایالات متحده، گجت های الکتریکی تشکیل دهنده دو درصد از زباله هایی هستند که به محل های دفن زباله راه پیدا می کنند.

(image)

برخی فعالان محیط زیست، پیش از این به اپل اتهام «سبزشویی» وارد کرده و گفته بودند که این شرکت در زمینه بازیافت گجت های الکتریکی که به دور انداخته می شوند، کار خاصی انجام نمی دهد. (توضیح: سبزشویی واژه‌ ای است که به دورویی انسان‌ های به‌ ظاهر دوستدار محیط زیست اشاره دارد، به این صورت که با نام حمایت از محیط زیست، به آن صدمه می‌ زنند.)

حال لیام، تلاشی است در راستای برداشته شدن گامی صحیح در زمینه بازیافت درست محصولات الکتریکی توسعه یافته از سوی اپل. البته هر چند که این پروژه به شکل کاملا محدود آغاز شده و ربات یاد شده اکنون صرفا قادر به از جداسازی قطعات یک مدل از آیفون است.

بر خلاف حفاظت شدید از پتنت ها و قابلیت های ویژه ای که این شرکت در محصولات اش قرار می دهد، مدیران اپل می گویند که امیدوار هستند سایر رقبا، حتما این ربات را کپی کرده و توسعه نمونه مشابهی را در دستور کار خود قرار دهند. اپل همچنین خبر می دهد که در حال حاضر هیچ کمپانی دیگری را نمی شناسد که به این روش مشغول بازیافت ابزارهای الکتریکی باشد. اهالی کوپرتینو البته حاضر نیستند مبلغی که برای توسعه لیام هزینه کرده اند را فاش نمایند.

لیام چگونه کار می کند؟

لیام یک ربات انسان نما نیست؛ شباهتی هم به Wall-E یا ترمیناتور ندارد

گروه کوچکی از مهندسین در اپل، توسعه Liam را بر عهده داشته اند و نامی که به این ربات تعلق گرفته نیز از سوی همین گروه انتخاب گشته. شاید اولین باری که با «Liam» رو به رو شدید، تصور کرده اید که کارکترهای به کار رفته در این کلمه، مخفف کلمات دیگری هستند اما چنین نیست. مهندسان توسعه دهنده اش می گویند که در همان روزهای اول، بی هیچ دلیل خاصی چنین نامی را برگزیده اند و در نهایت هم اپل آن را با همین نام رونمایی کرد.

لیام یک ربات انسان نما نیست؛ شباهتی هم به Wall-E یا ترمیناتور ندارد. در عوض، قد بلند آن باعث می شود تصور کنید که با یک خط تولید، از نوع افقی اش رو به رو هستید. بخشی از آن ثابت است و موتورها در آن جای گرفته اند در حالی که بازوهای رباتیک برای از گشودن آیفون طراحی گشته اند.

در حالی که موتورهای ثابت لیام هستند که کار اصلی را انجام می دهند، ۲۹ بازوی رباتیک را می بینیم که آیفون را باز می کنند. برخی از این بازوها به دریل مجهز شده اند، برخی دارای پیچ گوشتی هستند و برخی هم نیروی مکش دارند.

یک شخص مسئول دستگاه، آیفون ها را در نوار انتقال قرار می دهد و پروسه آغاز می شود. اپل می گوید نواری که به لیام راهی می شود، تا ۴۰ آیفون را در خود جای می دهد. از هم گشایی هر آیفون زمان بسیار کوتاهی به طول می انجامد با این حال، مهندسین خبر می دهند که بهبود فرایند انجام کار و روان تر شدن آن، هنوز هم در دست بررسی است.

قبل از هر چیز، نمایشگر از بخش پشتی آیفون جدا می شود. سپس نوبت به جدا شدن باتری از شاسی می رسد که البته همانطور که می دانید، با چسب به بدنه آیفون چسبیده شده. اپل می گوید که جدا سازی باتری از بدنه دستگاه با دقت بیشتری انجام می شود. این شرکت همچنین خاطر نشان می کند که جدا سازی باتری از موبایل های هوشمند توسط نیروهای انسانی، امری خطرناک است که توسط ماشین توسعه یافته، این خطر برای انسان از میان برداشته شده است.

قطعه ها به روش های مختلف جمع آوری می شوند. همانگونه که در ویدیوی فوق دیده اید، پیچ ها پس از باز شدن، توسط یک مکش به محفظه ای وارد می شوند در حالی که درگاه سیم کارت، صرفا از سوی لیام رها می شود و در جعبه ای که زیر دستگاه قرار گرفته می افتد. هر قسمت از لیام، متشکل از یک نمایشگر تبلت مانند است که به شکل تجعب آوری، اپل از آیپدهایش برای این نمایشگرها استفاده نکرده است. در این نمایشگرها پروسه و روند فعالیت هر یک از بازوهای رباتیک به نمایش کشیده می شود. در صورتی که یک خطا بروز کند و برای مثال قطعه ای به شکل صحیح جدا نشود، همین نمایشگرها، موضوع را به اطلاع ناظر می رسانند.

قطعه قطعه شدن یک آیفون توسط لیام تنها ۱۱ ثانیه زمان می برد

گاهی بازوهای رباتیک با هم به همکاری می پردازند و علت نیز در آن است که برخی اوقات، آیفون ها ضربه دیده یا تعمیر شده اند. به همین دلیل، یک بازوی رباتیک شاید تا پنج مرتبه برای گشودن یک پیچ تلاش کند. در این هنگام، سایر بازوها به علت تاخیر صورت پذیرفته بیکار نمی نشینند و امور مربوط به خود را پیگیری می کنند تا وقفه ای که از سوی یکی از بازوها ایجاد شده، بر سرعت کلی قطعه قطعه شدن یک آیفون تاثیر نداشته باشد. اپل همچنین خبر می دهد که در ۹۷ درصد مواقع، لیام بدون هیچ مشکلی قطعات آیفون را از هم باز می کند.

اپل این ربات را به گونه ای طراحی کرده که اگر یکی از بازوهای رباتیک با ایراد مواجه شود، دستگاه بتواند در هر صورت کار خود را تا ۳۰ دقیقه ادامه دهد تا بازوی رباتیک معیوب، تعمیر یا جایگزین شود. به این شکل، باز هم از وقوع وقفه در فرایند از هم گشایی آیفون ها جلوگیری به عمل می آید.

نحوه جداسازی باتری از آیفون، بزرگترین مشکل اپل در توسعه لیام بوده است

لازم به ذکر است که عملیات از هم گشودن قطعات هر آیفون برای لیام تنها یازده ثانیه زمان می برد و همواره چندین آیفون دیگر در صف حضور دارند تا وارد این پروسه شوند.

لیام می تواند در هر ساعت قطعات حدود ۳۵۰ آیفون را از هم جدا کند. به همین شکل، در هر سال ۱.۲ میلیون عدد آیفون بازیافت می شود. اپل خبر نمی دهد که کار لیام از چه زمانی آغاز شده است، اما تاکید دارد که این پروژه هنوز در مرحله تحقیقاتی است و تکمیل نشده – در حال حاضر، لیام از دوشنبه تا جمعه کار می کند و آخر هفته هایش را به استراحت می پردازد.

از طرح مفهومی تا واقعیت

لیام از سوی تیم کوچکی از مهندسان توسعه یافته که از طرف اپل به شکل کوتاه مدت برای توسعه این ربات استخدام شده اند. این در حالیست که بخش نرم افزاری لیام از سوی مهندسان خود اپل نوشته شده و به سخت افزار انتقال یافته است.

اولین نسخه از لیام صرفا دارای یک بازوی رباتیک بود و برای تحقق بخشیدن به یک ایده ساخته شد

برای محقق شدن و توسعه دستگاهی که بتواند به بهترین شکل قطعات آیفون را از هم جدا کند، هر بخشی که در آیفون استفاده می شود، به شکل دقیقی مورد بررسی قرار گرفته است. اولین نسخه از لیام، رباتی بود که صرفا برای جان بخشیدن به یک ایده طراحی گشته بود و نمی شد آیفون ها را به صف کرد و از آن درخواست گشودن آنها را داشت. اولین نسخه، توسعه یافته بود تا بتواند قطعات آیفون ۵ را از هم باز کند، آن هم صرفا با یک عدد بازوی رباتیک؛ یک بازویی که همه کارها را خودش انجام می داد.

در توسعه نسخه بعدی، مهندسان فرا گرفته بودند که با افزوده شدن بازوهای رباتیک و روان تر شدن عملیات، سرعت نیز افزایش خواهد یافت. اپل می گوید یافتن راهی برای جدا سازی بدون مشکل باتری از بدنه آیفون، مدت زمان زیادی را جهت تحقیقات مختلف به خود اختصاص داده و آزمون و خطاهای بسیار زیادی برای انجام صحیح همین کار صورت پذیرفته است.

برنامه بزرگ تر

در حالی که قرار است لیام های بیشتری توسعه پیدا کنند، اپل تلاش های دیگری را نیز به شکل همزمان برای سبز نگه داشتن این کره خاکی انجام می دهد. در حال حاضر، لیام صرفا از آیفون 6s پشتیبانی می کند اما در آینده، پشتیبانی این ربات، دستگاه های دیگری نظیر سایر آیفون ها یا آیپد و آیپاد را نیز در بر خواهد گرفت.

اپل در سال های اخیر تلاش های بسیاری برای سبز بودن داشته؛ تلاش هایی که از سوی آقای تیم کوک، در سال ۲۰۱۴ با شدت بیشتری پیگیری شدند. در همان سال، وی به شکل گسترده از برنامه های اپل مبنی بر استفاده از انرژی های پاک پرده برداشت و سهام داران همیشه مشکوک خود را تا حد زیادی آرام کرد. وی در همان زمان به سهام دارن گفته بود: «اگر از من می خواهید صرفا به انجام اموری بپردازم که با بازگشت سرمایه گذاری همراه باشند، بهتر است سهام خود را به فروش رسانده و سهام دار اپل نباشید.»

اگرچه اقدامات اپل در چند سال گذشته مورد پسند مقامات دولتی و گروه های فعال زیست محیطی بوده اند اما همواره شرکت مورد بحث، چنین سابقه ای نداشته است. در سال ۲۰۰۴، اپل به شدت از سوی سازمان غیر دولتی «» مورد انتقاد قرار گرفت چرا که مواد شیمیایی مضر برای محیط زیست را از محصولات خود حذف نمی کرد، کاری که در آن زمان، شرکت هایی نظیر نوکیا یا سامسونگ انجام داده بودند.

چند سال بعد و زمانی که هنوز استیو جابز مدیر عامل اپل بود، سازمان صلح سبز کمپینی با نام «» به راه انداخت تا توجه شرکت یاد شده، مخصوصا مدیر عامل آن را به مسائل زیست محیطی جلب کند. استیو جابز نیز خبر داد که اپل در آینده نزدیک تبدیل به سازمان سبزتری خواهد شد.

از آن زمان تا کنون، تغییرات بسیار مثبتی در شرکت مذکور رخ داده اند. اکنون تمام مکان هایی که اپل در ایالات متحده در آنها به فعالیت می پردازد، به طور ۱۰۰ درصد با انرژی تجدیدپذیر و پاک تامین می شوند. مقر دوم و بزرگ تر اپل که در ابتدای سال ۲۰۱۷ فعالیت خود را آغاز می کند نیز به گونه ای طراحی شده تا با محیط زیست سازگاری کاملی داشته باشد. برای مثال، سقف ساختمان اصلی که همانند یک سفینه فضایی طراحی شده، به طور کامل با پنل های خورشیدی پوشانده شده است.

اقدامات یاد شده به آمریکا و مقرهای اصلی این شرکت خلاصه نمی شوند. در پاییز ۲۰۱۵ بود که اپل خبر داد انرژی مورد نیاز برای تمام فعالیت ها و همچنین فروشگاه هایش در کشور چین، از طریق انرژی تجدید پذیر تامین می شود. کمپانی مورد اشاره همچنین تلاش های گسترده ای برای تولید انرژی پاک در سنگاپور انجام داده اما هنوز هم می توان گفت که تا تامین انرژی مورد نیاز خود در کل قاره آسیا، راه درازی در پیش دارد.

اپل در جریان مراسم هفته پیش خود از طرح جدیدی به نام «Renew» پرده برداشت؛ در این طرح کاربران، دستگاه های قدیمی خود که از کارایی لازم برخوردار نیستند را به اپل می دهند تا این شرکت، آنها را وارد چرخه بازیافت خود توسط ربات لیام کند. در عوض، به جای اینکه به آن کاربر گیف کارت یا پول نقد پرداخت شود تا بتواند با آن به سراغ خرید موارد بیشتری برود، اپل تصمیم گرفته .

اپل خبر می دهد که تمام تلاش خود را انجام می دهد تا قطعاتی در محصولاتش به کار برد که قابلیت بازیافت بیشتری داشته باشند و از طرفی، انتظار دارد که مشتریان هم با قدرت بیشتری که در اختیارشان قرار گرفته، اقدام صحیح در راستای بهبود شرایط محیط زیست را در دستور کارشان قرار دهند.

اکنون پس از سه سال، پرده ها از مقابل لیام کنار رفته اند؛ حضور این ربات قدرتمند دیگر مختص یک انبار مرموز در محوطه پارک خودروها در کوپرتینوی کالیفرنیا نیست. حال اپل پرده ها را کنار زده و این بار خودش می گوید که می خواهد الهام بخش سایر شرکت های تکنولوژیک در چنین زمینه ای باشد.

شرکت یاد شده، امیدوار است که در آینده نه چندان دور، سایر کمپانی های فعال در حوزه تکنولوژی، اقدام مشابهی انجام داده، از هدر رفتن مواد اولیه کاسته و در راستای حفاظت از محیط زیست بکوشند.لیام، اولین تلاش شگرف اپل در زمینه حفاظت از محیط زیست است اما شاید در آینده، وجود چنین رباتی باعث شود تا شرکت مذکور نحوه توسعه و سر هم بندی محصولات خود را تا حد زیادی تغییر دهد.

برای شرکتی که هنر معرفی محصولات جدید را به تکامل رسانده، یک الزام به نظر می رسد که بتواند علم بازیافت محصولات قدیمی خود را نیز به حد قابل قبولی نزدیک کند.

The post appeared first on .

از داستان ناگفته توسعه «لیام» تا تلاش برای تولید انرژی تجدیدپذیر؛ اپل چقدر سبز است؟

بعد از سادگی در طراحی نوبت به کیفیت رنگ می رسد؛ آیا اپل برگ برنده دیگری را رو کرده است؟

بعد از سادگی در طراحی نوبت به کیفیت رنگ می رسد؛ آیا اپل برگ برنده دیگری را رو کرده است؟

سال هاست که اپل تلاش دارد با کاربرد رنگ های ساده ای نظیر مشکی و سفید در محصولات خود، آنها را به لحاظ طراحی یک سر و گردن بالاتر از رقبایشان قرار دهد و البته بعدها تلاش کرد که رنگ های نقره ای، طلایی و رز گلد را هم به این مجموعه بیافزاید و به نوعی انتخاب را برای کاربرانش متنوع تر نماید.

این شرکت اما در کنار طراحی و سادگی کلی محصولاتش تمرکز ویژه ای هم روی کیفیت رنگ آنها داشت و سعی نمود که با استفاده از نمایشگر رتینا تجربه ای فوق العاده را از این بابت در اختیار کاربرانش قرار دهد.

حالا ساکنان کوپرتینو تمام تلاش خود را به خدمت گرفته اند تا کیفیت رنگ این دستگاه ها را بیشتر از پیش بهبود بدهند؛ فاکتوری که به باور بسیاری از کارشناسان تاثیری قابل توجه روی سلامت کاربران دارد.

شاید در جریان کنفرانس خبری دوم فروردین اپل، این مساله کمتر از هر چیز دیگری مورد توجه حاضران قرار گرفت و به نوعی کم اهمیت ترین اتفاقی بود که در جریان آن رخ داد اما در واقعیت اینطور نیست.

به طور کلی و البته سطحی، همه آنچه در جریان این کنفرانس رخ داد معرفی یا در واقع باز و همچنین (9.7 اینچی) بود. اما هر دوی این دستگاه ها و به خصوص آیپد جدیدتر به تاکید بیشتر اپل روی کیفیت رنگ اشاره دارند.

البته این تاکید صرفا با زیباتر شدن رنگ ها قابل رویت نیست و می توان بهبود تجربه تماشای کاربر را اصلی ترین نتیجه چنین تصمیمی دانست.

سیستم عامل موبایلی تازه این شرکت یعنی iOS 9.3 نیز قابلیتی به نام Night Shift یا شیفت شب دارد که غروب ها تون رنگی اسکرین را از آبی «سرد» به تون قرمز «گرم» تغییر می دهد که این امر در بهبود عادات خواب کاربران تاثیری فوق العاده دارد.

مطالعات مختلف نشان می دهند که علیرغم تاثیر تمامی رنگ ها روی بدن، آبی بدترین اثرات را از خود برجای می گذارد. همین یافته، به موضوعی داغ در دنیای فناوری بدل گردیده است که البته علم این مساله تقریبا دو دهه ای قدمت دارد.

در سال 1998 میلادی، یکی از محققان دانشگاه Uniformed Services در مریلند به وجود عصب های نوری خاص در چشم پی برد که به ناحیه ای از مغز که در واقع «ساعت» داخلی بدن را تنظیم می کند متصل می شوند.

نورهای روشن تولید ملاتونین در بدن را کاهش می دهند.

براساس یافته وی، نور روشن تولید ملاتونین در بدن (هورمونی که باعث خواب آلودگی می شود) را کاهش می دهد. با این همه، تحقیقی که بین سال های 1995 الی 2001 میلادی توسط پژوهشگران دانشگاه توماس جفرسون صورت گرفت نشان داد که نور آبی دوبرابر نور سبز (کم اثرترین نور) مانع تولید ملاتونین می شود (بنابراین اگر افراد می خواستند شبها راحت تر بخوابند باید نور نمایشگر را به سبز متمایل می کردند).

اما نور آبی همیشه هم مضر نیست. قرار گرفتن در معرض نور تاثیری مانند ورود کافئین به بدن دارد و علاوه بر اینکه افراد را بیدار نگه می دارد هوشیاری شان را نیز بالا می برد.

برپایه یکی از تحقیقاتی که توسط پژوهشگران دانشگاه هاروارد صورت گرفت، نور آبی در سرکوب کردن امواج مغزی دلتا که با خواب در ارتباطند بسیار موثر است و می تواند امواج آلفا را به که هوشیاری مرتبط می شوند تقویت کند.

بنابراین اگر موظف به اتمام پروژه ای هستید یا باید تمام شب را بیدار باشید و با آیپد خود کار کنید می توانید گزینه شیفت شب را در  iOS 9.3 خاموش نمایید.

DCI P3: رنگ های واقعی

اپل به عنوان شرکتی که به خاطر ارائه طرح های ساده شهرت دارد، باکی از کاربرد عبارات دهان پر کن برای فروش محصولاتش ندارد. در دهه 1990 میلادی، Power Macintosh G4 این شرکت به لطف کاربرد واژه گیگافلاپس (واحد اندازه گیری سرعت پردازش رایانه) بسیار مورد توجه قرار گرفتند و دوربین های به کار رفته در آیفون های تولید این شرکت نیز کاربران را با تکنولوژی هایی نظیر حسگرهای CMOS و فوکوس خودکار تشخیص فازی (یا Focus Pixel) آشنا کردند.

این بار اما اپل سعی دارد DCI P3 را به صنعت تکنولوژی معرفی نماید که در واقع طیف رنگ های پشتیبانی شونده در نمایشگر آیپد پروی 9.7 اینچی را نشان می دهد که فراتر از اغلب کامپیوترها و تلویزیون های امروزی است (لازم است یادآور شویم که آیمک 27 اینچی اپل با صفحه نمایش 5K رتینا و آیمک 21.5 اینچی با نمایشگر 4k رتینا نیز از این فناوری پشتیبانی می کنند).

حروف DC در عبارت DCI P3 از سرواژه های عبارت digital cinema یا سینمای دیجیتالی گرفته شده اند و اپل نیز مدعی است که نمایشگر آیپد پروی جدید به اندازه پروژکتورهای دیجیتالی نمایشگرهای بزرگ رنگ دارد.

این تکنولوژی آنطور که الکس کرانز از تحلیلگران سایت گیزمودو گفته می تواند نخستین در دستگاه های موبایل باشد. او در ادامه اینطور می گوید که حتی نمایشگرهای مملو از رنگ OLED برخی از موبایل های اندرویدی هم فاقد این فناوری هستند.

همانطور که احتمالا تایید خواهید کرد، در اغلب نمایشگرها، رنگ قرمز بیشتر به نارنجی متمایل است و تکنولوژی به خدمت گرفته شده توسط اپل این مساله را رفع می کند. نکته ای دیگری که باید به آن اشاره نماییم این است که تکنولوژی DCI P3 تازه مدتی است که در جدیدترین دیسک های بلو-ری UHD و البته استریم های نتفلیکس و آمازون به کار گرفته می شود.

انقلاب رنگی با True Tone: کارآمد یا بی فایده؟

اپل ویژگی دیگری به نام True Tone یا تون واقعی را در آیپد پروی 9.7 اینچی جدیدش معرفی کرد. دراین فناوری با استفاده از حسگرهای کارگذاشته شده در آیپد، ته رنگ نوری در اطراف صفحه نمایش اندازه گرفته می شود (مثلا رنگ قرمز ایجاد شده به خاطر لامپ های حبابی یا نور آبی ایجاد شده به خاطر ال ای دی های فلورسنت). در مرحله بعدی، آیپد پرو رنگ «سفید» را مطابق با این مساله تنظیم می کند.

البته برخی دانشمندان این ایده را دوست دارند و برخی دیگر خیر. Chris Gampat عکاس و روزنامه نگاری است که مدیریت سایت The Photographer را بر عهده دارد بر این باور است که True Tone می تواند با کم کردن تفاوت میان مانیتوری که تصویر روی آن ایجاد شده و همچنین دستگاهی که تصویر را نشان می دهد یک مشکل جدی را برطرف نماید.

او می نویسد: اگر می خواستم تصویری را همین حالا برای شما ویرایش کنم و ارسال نمایم، تغییرات برپایه تجربه دیداری من استوار بود. اگر اتاقم تاریک باشد، نور را از اتاق مثلا پذیرایی به آن می تابانم و من دو پنجره دارم که به سمت ساختمان پشتی آپارتمانم باز می شوند.

او می گوید آنها که وبسایتش را مطالعه می کنند احتمالا شرایطی مشابه به وی ندارند بنابراین عکسی که ویرایش می کند و به نظرش عادی دیده می شود شاید از نظر خیلی ها عادی نباشد. او کارش را با استفاده از دو مانیتوری انجام میدهد که تنظیمات مختلفی دارند تا از این طریق عکس هایش روی نمایشگرهای مختلف زیبا به نظر بیاید.

اندرو پیترز از شرکت طراحی تجربه کاربری اپیک بر این باور است که True Tone می تواند به طبیعی تر شدن رسانه های دیجیتالی منجر گردد.

Linn Huang از تحلیلگران فناوری شرکت IDC نیز باور دارد که دستکاری کردن رنگ سفید در شرایط مختلف مشاهده تصویر کار خوبی است حتی اگر آنچه قرار بود در وهله نخست دیده شود را به کلی دگرگون نماید.

او در این باره می گوید: گاهی اوقات داشتن رنگ سفید بی نقص به تجربه مشاهده ما آسیب می رساند. اگر تا به حال کتاب های الکترونیکی را روی آیپد یا دیگر تبلت ها مطالعه کرده باشید تایید می کنید که این مساله بیش از سایر چیزها باعث خستگی چشم های شما در حین مطالعه می شود. به گفته او، داشتن رنگ سفید روشن تر کنتراست را زیاد می کند اما تجربه مطالعه فرد را بیش از همیشه غیرطبیعی خواهد کرد.

الکس کرنز از سایت گیزمودو هم روی این مساله اتفاق نظر دارد که مصرف کنندگان ممکن است True Tone را دوست داشته باشند اما نگران است که چنین فناوری ای کار را برای خالقان محتوا دشوارتر نماید چراکه این افراد یک نمایشگر ثابت را برای این منظور به کار نمی برند و همانطور که گفته شد کار خود را روی تنظیمات مختلف امتحان می کنند.

او می گوید: به نظرم این فناوری برای خالقان محتوا که بیشتر از دقت رنگ به راحتی کاربر اهمیت می دهند وحشتناک است (در نظر داشته باشید که کاربران می توانند این امکان را روی آیپد پروی خود غیرفعال نمایند).

Joel Silver اما ایده به کار گیری این فناوری را حتی برای کاربران نیز غیرمفید قلمداد می کند چراکه معتقد است True Color آنچه خالق محتوا قصد نمایشش داشته را تغییر می دهد.

او می گوید فیلم های رمانتیک معمولا تم گرم دارند و فیلمی مانند ترمیناتور تم سرد و توناژ رنگی محتواهای ویدئویی معمولا یک تصمیم هنری است.

کارگردانان نیز معمولا تاکید ویژه ای روی پالت رنگی انتخابی خود برای آثارشان می گذارند و تغییراتی که این تکنولوژی در رنگ سفید محتوا ایجاد می کند قطعا آثار نامطلوبی را از خود بر جای می گذارد.

در پایان بد نیست اضافه نماییم که درست مانند مد شیفت شب در دستگاه های مبتنی بر iOS 9.3 امکان غیرفعال نمودن این ویژگی نیز روی آیپد پروی جدید مهیاست و از آنجا که زیبایی یک محتوا کاملا به دید بیننده اش بستگی دارد، این انتخاب از سوی اپل به شما واگذار شده تا True Tone را فعال یا غیرفعال کنید.

The post appeared first on .

بعد از سادگی در طراحی نوبت به کیفیت رنگ می رسد؛ آیا اپل برگ برنده دیگری را رو کرده است؟

(image)

سال هاست که اپل تلاش دارد با کاربرد رنگ های ساده ای نظیر مشکی و سفید در محصولات خود، آنها را به لحاظ طراحی یک سر و گردن بالاتر از رقبایشان قرار دهد و البته بعدها تلاش کرد که رنگ های نقره ای، طلایی و رز گلد را هم به این مجموعه بیافزاید و به نوعی انتخاب را برای کاربرانش متنوع تر نماید.

این شرکت اما در کنار طراحی و سادگی کلی محصولاتش تمرکز ویژه ای هم روی کیفیت رنگ آنها داشت و سعی نمود که با استفاده از نمایشگر رتینا تجربه ای فوق العاده را از این بابت در اختیار کاربرانش قرار دهد.

حالا ساکنان کوپرتینو تمام تلاش خود را به خدمت گرفته اند تا کیفیت رنگ این دستگاه ها را بیشتر از پیش بهبود بدهند؛ فاکتوری که به باور بسیاری از کارشناسان تاثیری قابل توجه روی سلامت کاربران دارد.

شاید در جریان کنفرانس خبری دوم فروردین اپل، این مساله کمتر از هر چیز دیگری مورد توجه حاضران قرار گرفت و به نوعی کم اهمیت ترین اتفاقی بود که در جریان آن رخ داد اما در واقعیت اینطور نیست.

به طور کلی و البته سطحی، همه آنچه در جریان این کنفرانس رخ داد معرفی یا در واقع باز و همچنین (9.7 اینچی) بود. اما هر دوی این دستگاه ها و به خصوص آیپد جدیدتر به تاکید بیشتر اپل روی کیفیت رنگ اشاره دارند.

البته این تاکید صرفا با زیباتر شدن رنگ ها قابل رویت نیست و می توان بهبود تجربه تماشای کاربر را اصلی ترین نتیجه چنین تصمیمی دانست.

سیستم عامل موبایلی تازه این شرکت یعنی iOS 9.3 نیز قابلیتی به نام Night Shift یا شیفت شب دارد که غروب ها تون رنگی اسکرین را از آبی «سرد» به تون قرمز «گرم» تغییر می دهد که این امر در بهبود عادات خواب کاربران تاثیری فوق العاده دارد.

مطالعات مختلف نشان می دهند که علیرغم تاثیر تمامی رنگ ها روی بدن، آبی بدترین اثرات را از خود برجای می گذارد. همین یافته، به موضوعی داغ در دنیای فناوری بدل گردیده است که البته علم این مساله تقریبا دو دهه ای قدمت دارد.

در سال 1998 میلادی، یکی از محققان دانشگاه Uniformed Services در مریلند به وجود عصب های نوری خاص در چشم پی برد که به ناحیه ای از مغز که در واقع «ساعت» داخلی بدن را تنظیم می کند متصل می شوند.

نورهای روشن تولید ملاتونین در بدن را کاهش می دهند.

براساس یافته وی، نور روشن تولید ملاتونین در بدن (هورمونی که باعث خواب آلودگی می شود) را کاهش می دهد. با این همه، تحقیقی که بین سال های 1995 الی 2001 میلادی توسط پژوهشگران دانشگاه توماس جفرسون صورت گرفت نشان داد که نور آبی دوبرابر نور سبز (کم اثرترین نور) مانع تولید ملاتونین می شود (بنابراین اگر افراد می خواستند شبها راحت تر بخوابند باید نور نمایشگر را به سبز متمایل می کردند).

اما نور آبی همیشه هم مضر نیست. قرار گرفتن در معرض نور تاثیری مانند ورود کافئین به بدن دارد و علاوه بر اینکه افراد را بیدار نگه می دارد هوشیاری شان را نیز بالا می برد.

برپایه یکی از تحقیقاتی که توسط پژوهشگران دانشگاه هاروارد صورت گرفت، نور آبی در سرکوب کردن امواج مغزی دلتا که با خواب در ارتباطند بسیار موثر است و می تواند امواج آلفا را به که هوشیاری مرتبط می شوند تقویت کند.

بنابراین اگر موظف به اتمام پروژه ای هستید یا باید تمام شب را بیدار باشید و با آیپد خود کار کنید می توانید گزینه شیفت شب را در  iOS 9.3 خاموش نمایید.

DCI P3: رنگ های واقعی

اپل به عنوان شرکتی که به خاطر ارائه طرح های ساده شهرت دارد، باکی از کاربرد عبارات دهان پر کن برای فروش محصولاتش ندارد. در دهه 1990 میلادی، Power Macintosh G4 این شرکت به لطف کاربرد واژه گیگافلاپس (واحد اندازه گیری سرعت پردازش رایانه) بسیار مورد توجه قرار گرفتند و دوربین های به کار رفته در آیفون های تولید این شرکت نیز کاربران را با تکنولوژی هایی نظیر حسگرهای CMOS و فوکوس خودکار تشخیص فازی (یا Focus Pixel) آشنا کردند.

این بار اما اپل سعی دارد DCI P3 را به صنعت تکنولوژی معرفی نماید که در واقع طیف رنگ های پشتیبانی شونده در نمایشگر آیپد پروی 9.7 اینچی را نشان می دهد که فراتر از اغلب کامپیوترها و تلویزیون های امروزی است (لازم است یادآور شویم که آیمک 27 اینچی اپل با صفحه نمایش 5K رتینا و آیمک 21.5 اینچی با نمایشگر 4k رتینا نیز از این فناوری پشتیبانی می کنند).

حروف DC در عبارت DCI P3 از سرواژه های عبارت digital cinema یا سینمای دیجیتالی گرفته شده اند و اپل نیز مدعی است که نمایشگر آیپد پروی جدید به اندازه پروژکتورهای دیجیتالی نمایشگرهای بزرگ رنگ دارد.

این تکنولوژی آنطور که الکس کرانز از تحلیلگران سایت گیزمودو گفته می تواند نخستین در دستگاه های موبایل باشد. او در ادامه اینطور می گوید که حتی نمایشگرهای مملو از رنگ OLED برخی از موبایل های اندرویدی هم فاقد این فناوری هستند.

همانطور که احتمالا تایید خواهید کرد، در اغلب نمایشگرها، رنگ قرمز بیشتر به نارنجی متمایل است و تکنولوژی به خدمت گرفته شده توسط اپل این مساله را رفع می کند. نکته ای دیگری که باید به آن اشاره نماییم این است که تکنولوژی DCI P3 تازه مدتی است که در جدیدترین دیسک های بلو-ری UHD و البته استریم های نتفلیکس و آمازون به کار گرفته می شود.

انقلاب رنگی با True Tone: کارآمد یا بی فایده؟

اپل ویژگی دیگری به نام True Tone یا تون واقعی را در آیپد پروی 9.7 اینچی جدیدش معرفی کرد. دراین فناوری با استفاده از حسگرهای کارگذاشته شده در آیپد، ته رنگ نوری در اطراف صفحه نمایش اندازه گرفته می شود (مثلا رنگ قرمز ایجاد شده به خاطر لامپ های حبابی یا نور آبی ایجاد شده به خاطر ال ای دی های فلورسنت). در مرحله بعدی، آیپد پرو رنگ «سفید» را مطابق با این مساله تنظیم می کند.

البته برخی دانشمندان این ایده را دوست دارند و برخی دیگر خیر. Chris Gampat عکاس و روزنامه نگاری است که مدیریت سایت The Photographer را بر عهده دارد بر این باور است که True Tone می تواند با کم کردن تفاوت میان مانیتوری که تصویر روی آن ایجاد شده و همچنین دستگاهی که تصویر را نشان می دهد یک مشکل جدی را برطرف نماید.

او می نویسد: اگر می خواستم تصویری را همین حالا برای شما ویرایش کنم و ارسال نمایم، تغییرات برپایه تجربه دیداری من استوار بود. اگر اتاقم تاریک باشد، نور را از اتاق مثلا پذیرایی به آن می تابانم و من دو پنجره دارم که به سمت ساختمان پشتی آپارتمانم باز می شوند.

او می گوید آنها که وبسایتش را مطالعه می کنند احتمالا شرایطی مشابه به وی ندارند بنابراین عکسی که ویرایش می کند و به نظرش عادی دیده می شود شاید از نظر خیلی ها عادی نباشد. او کارش را با استفاده از دو مانیتوری انجام میدهد که تنظیمات مختلفی دارند تا از این طریق عکس هایش روی نمایشگرهای مختلف زیبا به نظر بیاید.

اندرو پیترز از شرکت طراحی تجربه کاربری اپیک بر این باور است که True Tone می تواند به طبیعی تر شدن رسانه های دیجیتالی منجر گردد.

Linn Huang از تحلیلگران فناوری شرکت IDC نیز باور دارد که دستکاری کردن رنگ سفید در شرایط مختلف مشاهده تصویر کار خوبی است حتی اگر آنچه قرار بود در وهله نخست دیده شود را به کلی دگرگون نماید.

او در این باره می گوید: گاهی اوقات داشتن رنگ سفید بی نقص به تجربه مشاهده ما آسیب می رساند. اگر تا به حال کتاب های الکترونیکی را روی آیپد یا دیگر تبلت ها مطالعه کرده باشید تایید می کنید که این مساله بیش از سایر چیزها باعث خستگی چشم های شما در حین مطالعه می شود. به گفته او، داشتن رنگ سفید روشن تر کنتراست را زیاد می کند اما تجربه مطالعه فرد را بیش از همیشه غیرطبیعی خواهد کرد.

الکس کرنز از سایت گیزمودو هم روی این مساله اتفاق نظر دارد که مصرف کنندگان ممکن است True Tone را دوست داشته باشند اما نگران است که چنین فناوری ای کار را برای خالقان محتوا دشوارتر نماید چراکه این افراد یک نمایشگر ثابت را برای این منظور به کار نمی برند و همانطور که گفته شد کار خود را روی تنظیمات مختلف امتحان می کنند.

او می گوید: به نظرم این فناوری برای خالقان محتوا که بیشتر از دقت رنگ به راحتی کاربر اهمیت می دهند وحشتناک است (در نظر داشته باشید که کاربران می توانند این امکان را روی آیپد پروی خود غیرفعال نمایند).

Joel Silver اما ایده به کار گیری این فناوری را حتی برای کاربران نیز غیرمفید قلمداد می کند چراکه معتقد است True Color آنچه خالق محتوا قصد نمایشش داشته را تغییر می دهد.

او می گوید فیلم های رمانتیک معمولا تم گرم دارند و فیلمی مانند ترمیناتور تم سرد و توناژ رنگی محتواهای ویدئویی معمولا یک تصمیم هنری است.

کارگردانان نیز معمولا تاکید ویژه ای روی پالت رنگی انتخابی خود برای آثارشان می گذارند و تغییراتی که این تکنولوژی در رنگ سفید محتوا ایجاد می کند قطعا آثار نامطلوبی را از خود بر جای می گذارد.

در پایان بد نیست اضافه نماییم که درست مانند مد شیفت شب در دستگاه های مبتنی بر iOS 9.3 امکان غیرفعال نمودن این ویژگی نیز روی آیپد پروی جدید مهیاست و از آنجا که زیبایی یک محتوا کاملا به دید بیننده اش بستگی دارد، این انتخاب از سوی اپل به شما واگذار شده تا True Tone را فعال یا غیرفعال کنید.

The post appeared first on .

بعد از سادگی در طراحی نوبت به کیفیت رنگ می رسد؛ آیا اپل برگ برنده دیگری را رو کرده است؟