Tagآیا کرده

آیا نبود رقیب عمده برای کوالکام اکوسیستم اندروید را با مشکل روبرو کرده است؟

آیا نبود رقیب عمده برای کوالکام اکوسیستم اندروید را با مشکل روبرو کرده است؟

این روزها علاقمندان به تلفن های همراه بی صبرانه منتظر از راه رسیدن اسنپدراگون 835 هستند که در ابتدای ماه ژانویه سال 2017 . با این همه، اخباری که اخیرا منتشر شده حکایت از آن دارند که مصرف کنندگان احتمالا باید برای مدت بیشتری در انتظار رسیدن این چیپست بمانند و بعید به نظر می رسد که تولیدکننده جدیدی با در نظر داشتن شرایط کنونی بازار بتواند جای کوالکام و محصولاتش را پر کند.

همانطور که چندی قبل ال جی نمی تواند پرچمدار آتی اش را همراه با اسنپدراگون 835 روانه بازار نماید که این خبر البته ضمن آنکه بدبیاری بزرگی برای شرکت کره ای محسوب می شود یاس کاربرانی را به دنبال دارد که امیدوار بودند همزمان با خرید جدیدترین تلفن همراه بازار از توان پردازشی بالای این چیپست نیز بهره مند گردند.

در هر حال این خبر در صورتی که صحت داشته باشد تاثیر قابل توجهی را روی فروش جی 6 خواهد گذاشت چراکه قطعا مشتریان ترجیح می دهند چندماه بیشتر برای خرید موبایل جدیدشان صبر کنند و در عوض اسمارت فونی بهره مند از جدیدترین چیپست کوالکام را داشته باشند.

در اینجا باید اشاره کنیم این تنها ال جی نیست که با چنین شرایطی روبرو شده، بلکه اچ تی سی، سونی و دیگر تولیدکنندگانی که معمولا موبایل های جدیدشان را در ابتدای سال معرفی می کنند نیز احتمالا مجبور خواهند شد در پایان سال 2017 از همان چیپست به خدمت گرفته شده در پرچمدار قبلی شان استفاده نمایند.

در آن روی سکه اما، انتشار این خبر می تواند پرچمداران پیشتر معرفی شده به بازار را که از چیپست اسنپدراگون 821 بهره می برند (از جمله اچ تی سی یو الترا) به گزینه های جذاب تری در نظر کاربران تبدیل نماید.

پیشتر تولید کنندگان سال جدید را با ارائه پرچمداران تازه شان آغاز می کردند که آنها نیز آخرین تکنولوژی های پردازشی را در دل خود جای داده بودند

چنین شرایطی در تاریخ اندروید بی سابقه است. پیشتر تولید کنندگان سال جدید را با ارائه پرچمداران تازه شان آغاز می کردند که آنها نیز آخرین تکنولوژی های پردازشی را در دل خود جای داده بودند.

متاسفانه اما، برای این دست از تولید کنندگان موبایل، گزینه جایگزین دیگری برای استفاده به جای اسنپدراگون 835 وجود ندارد. در نتیجه دو انتخاب پیش رویشان قرار خواهد گرفت: نخست اینکه یا تکنولوژی قدیمی تری را انتخاب نمایند و دوم آنکه عرضه محصولشان را به تعویق بیاندازند تا اینکه اسنپدراگون 835 از راه برسد.

HTC U Ultra

با وجود آنکه بسیاری تاکید دارند در صورت استفاده از چیپ های قدیمی عملکرد موبایل های تولیدی این شرکت ها تغییر چندانی را تجربه نمی کند، این مساله می تواند همزمان به معنای ثابت بودن امکانات تلفن های همراه مورد بحث نیز باشد؛ به این ترتیب، دوربین، ویدیو، واقعیت مجازی و دیگر توانمندی های مهم نیز گام تازه ای به جلو بر نمی دارند.

چیپست های سری کایرین های سیلیکون و همچنین اگزینوس سامسونگ هم اکنون بیشترین قرابت را از نظر عملکرد و امکانات به اسنپدراگون821 و 835 دارند اما آنها نیز پیشتر از جانب تولیدکنندگان طرف قرارداد با سامسونگ و های سیلیکون پیش خرید شده اند و حتی در صورت بالا رفتن ظرفیت های تولید این دو شرکت نیز ابدا با مقدار تقاضای جهانی برابری نخواهند کرد.

این شرایط را تا حدودی می توان به تشبیه کرد چراکه سامسونگ و های سیلیکون تا زمانی که مطمئن نشوند تولیدکنندگان اسمارت فون از چیپ هایشان استفاده می کنند، سرمایه گذاری های قابل توجهی را در خطوط تولید چیپست خود انجام نخواهند داد و از آن سو چون چیپست های تولیدی آنها موجود نیستند، پرچمداران مهم سال هم نمی توانند از آنها بهره بگیرند.

گزینه سومی هم که می توانیم درنظر بگیریم چیپست X30 مدیاتک است که به باور بسیاری GPU آن فاقد توان پردازشی مورد انتظار از پرچمداران گرانقیمت بازار است. در مورد X30 اما باید بگوییم پردازنده گرافیکی چهار خوشه ای GT7400 از سری 7XT  را در دل خود جای داده و در نتیجه اندکی نسبت به مدل شش خوشه ای GT7600 که در آیفون 6 سال 2015 به خدمت گرفته شده بود کندتر عمل می کند. لذا علیرغم آنکه X30 پردازنده قدرتمندی را در خود جای داده، به نظر نمی رسد که در بنچمارک های GPU امتیاز بالایی را کسب کند.

در نظر داشته باشید این نخستین باری نیست که نبود جایگزین برای اسنپدراگون، تولیدکنندگان موبایل و به طور گسترده تر اکوسیستم اندروید را تحت فشار قرار می دهد.

گرم شدن بیش از اندازه اسنپدراگون 810 همانطور که در خبرها خواندید مشکلات عدیده ای را برای تولیدکنندگان موبایل به وجود آورد اما دست آخر این HTC One M9 بود که به خاطر داغ شدن بیش از حدش شهرت پیدا کرد.

این اتفاق البته بیشتر به یک بدبیاری شباهت داشت تا هرچیز دیگری، با این همه، اگر گزینه دومی هم پیش روی اچ تی سی قرار داشت قطعا می توانست از بروز این مشکل جلوگیری نماید و همزمان کوالکام نیز به لحاظ مالی تحت فشار قرار می گرفت تا تدابیر لازم را برای جلوگیری از بروز مجدد چنین مشکلی در آینده اتخاذ نماید.

در مقابل اما موبایل های دیگری نظیر جی 4 نیز بودند که با چیپست اندک ضعیف تر اسنپدراگون 808 روانه بازار شدند؛ 808 چیپست خوبی بود که جیب های کوالکام را پرپول تر از هر زمان دیگری کرد.

البته صرفا وجود چیپست های متنوع دیگر در بازار نمی تواند تضمینی برای جلوگیری از بروز این مشکل باشد، اما روشن است که در این صورت هم مشتریان و هم تولیدکنندگان انتخاب های گسترده تری را با مزایا و معایب گوناگون پیش روی خود دارند.

های سیلیکون یکی از شرکت هایی بود که به این نکته پی برد و قابلیت های دوربین تلسکوپی و تک رنگ را در چیپست های کایرین 950 و 960 قرار داد، در حالی که سری اگزینوس سامسونگ پیش از هر محصول دیگری همراه با معماری  big.LITTLE ارائه شد.

در حال حاضر اما، کوالکام تنها شرکتی است که با گنجاندن امکاناتی نظیر شارژ سریع، دوربین دوگانه و پشتیبانی از واقعیت مجازی در چیپست های تولیدی اش در این زمینه پیشتاز است اما انتظار می رود که به زودی رقبای تازه ای وارد این عرصه شده و روند بهبود چیپست ها را با سرعت بیشتری همراه نمایند.

اگر واقعا قرار باشد که واقعیت مجازی بازار بزرگی را در آینده برای تلفن های همراه ایجاد کند، آنگاه انتظار می رود که شاهد ارائه محصولاتی با تمرکز روی توانمندی های گرافیکی و همچنین حسگرهای حرکتی واقعیت مجازی برای پر کردن خلاء موجود باشیم.

از آنطرف همچنین می توان انتظار ارائه سیستم روی چیپی را داشت که در وهله نخست بهبود زوم دوربین دوگانه و کیفیت تصویر را میسر می کند. اسنپدراگون 821 و 835 چیپست هایی قدرتمند هستند که از کلیه این امور بر می آیند اما با بهره گیری از تخصص برخی شرکت ها قطعا می توان طیف محصولات قابل ارائه از طریق آنها را تنوع بخشید. در کنار این مساله انتظار می رود که با افزایش تنوع چیپست، قیمت این تراشه ها نیز افت محسوسی داشته باشند و این یعنی ارائه موبایل هایی با قیمت های به مراتب پایین تر برای مشتریان.

گفتنی است پیشتر نیز شاهد شکل گیری این نوع رقابت میان برخی از تولید کنندگان بوده ایم. برای نمونه پردازنده های OMAP ARM شرکت Texas Instruments در سال های 2011 و 2012 میلادی در تعدادی از تلفن های همراه اندرویدی مورد استفاده قرار گرفتند. اخیرا نیز پردازنده های سری اتم اینتل در ذن فون 2 ایسوس به خدمت گرفته شدند و سری تگرای انویدیا در برهه ای تلاش داشتند که توان بالای پردازش گرافیکی را به گزیده از محصولات موبایلی بیاورند.

متاسفانه به نظر نمی رسد که به این زودی ها شاهد ارائه پیشرفت های قابل توجه از جانب دیگر تولید کنندگان چیپست در دنیا باشیم زیرا الگوی کاری سودآور کوالکام به گونه ایست که می تواند پول نقد لازم برای بخش های توسعه و تحقیق خود را تامین نموده و این الگو همزمان به اهرمی در مذاکرات آن برای عقد قرارداد بدل شده که شرکت های کوچک از آن بی بهره اند.

اگر رقیب جدی تری برای کواالکام وجود داشت آنگاه شاهد عرضه موبایل هایی قدرتمندتر بودیم و روند تکامل تکنولوژی نیز سرعت بیشتری می یافت

بسیاری از پتنت های مهم در حوزه تکنولوژی های موبایل به نام کوالکام ثبت شده اند؛ بنابراین این شرکت از هر موبایلی که به فروش می رود، حتی آنهایی که فاقد چیپست های تولید اش هستند، درآمد دارد چراکه تکنولوژی های 3G CDMA و  4G LTE در وهله نخست روی پرتکل های اینترنتی آن استوار هستند.

بنابراین اگر موبایل شما یکی از مودم های یاد شده را داشته باشد (حتی اگر آن مودم توسط شرکت دیگری طراحی و تولید شده باشد) آنگاه بخشی از درآمد حاصل از فروشش به جیب کوآلکام می رود.

لازم است اشاره کنیم پروتکل های اینترنتی این شرکت برای مودم های 4G به مراتب کمتر از داشته هایش برای انواع CDMA است، با این همه باز هم بخش قابل توجهی از درآمدهای آن را تشکیل می دهد.

در سال مالی 2016، سود کوالکام از محل پتنت های ثبت شده اش برای 3G و 4G پیش از کسر مالیات برابر با 6.5 میلیارد دلار عنوان شد که در مقایسه با فروش 1.8 میلیارد دلاری چیپست های MSM آن در همان سال رقم اندکی به حساب می آید. به بیان دیگر، 85 درصد از کل درآمدهای این شرکت پیش از کسر مالیات از حقوق امتیازش در بخش تکنولوژی های بیسیم حاصل می شوند.

البته روشن  است که این الگوی کسب و کار معایب خاص خود را هم دارد، برای مثال این شرکت به خاطر حجم بالای پتنت های تحت اختیارش به صورت مستمر از جانب نهادهای قانون گذار تحت فشار قرار دارد. در پایان سال 2016 میلادی، کوالکام جریمه ای معادل با 854 میلیون دلار را به خاطر نقض پتنت به برخی از رقبایش در کره جنوبی پرداخت کرد.

در سال 2015 نیز این کمپانی مبلغی برابر با یک میلیارد دلار را برای حل و فصل بازرسی های آنتی تراست در چین پرداخت کرد که آن هم به اقدامات کوالکام در مورد اعطای مجوز استفاده از پتنت هایش مربوط میشد.

در ایالات متحده آمریکا هم این شرکت به خاطر اتخاذ سیاست ضد رقابتی اش (که در صورت عدم خرید چیپست از سوی شرکت های تولید کننده موبایل، مجوز استفاده از پتنت هایش را هم به آنها نمی دهد) به پرداخت جریمه متهم گردید و همین حالا اپل کوالکام را به خاطر مطرح نمودن ادعاهای نادرست در مورد پتنت هایش مورد پیگرد قانونی قرار داده و در نظر دارد یک میلیارد دلار به عنوان جریمه از آن شرکت دریافت کند.

کارشناسان بر این باورند که فرایند توسعه چیپست های کوالکام روندی منطقی را طی کرده و در سال های اخیر این پیشرفت هم به لحاظ عملکردی بوده و هم پشتیبانی از امکانات. با این همه، روشن است که اگر این شرکت رقبای نزدیک تری داشت (درست مانند آنچه میان اینتل و ARM در بازار لپ تاپ و پی سی شاهد هستیم) آنگاه قطعا شاهد پیشرفت های بزرگ تری بودیم.

اگر رقابت در این زمینه شکل واقعی تری داشت آنگاه قطعا اسمارت فون های قدرتمندتری به بازار عرضه می شدند و همزمان تکامل تکنولوژی نیز روند سریع تری به خود می گرفت و نوآوری و تنوع اسمارت فون های بازار نیز بیشتر می شد.

چندی قبل نشریه فوربس خبری را منتشر کرد با این مضمون که اسنپدراگون 835 تا قبل از عرضه گلکسی اس 8 به صورت انبوه تولید نمی شود.  اما نمی توان از روی این گزارش تشخیص داد که آیا مشکل صرفا عرضه اندک چیپ بوده (ظاهرا سامسونگ تا به اینجا بالاترین پیشنهاد قیمتی برای خرید را ارائه نموده اس) یا خیر که البته این احتمال با در نظر داشتن آنکه تولید چیپ های 10 نانومتری تا به الان کمتر از میزان مورد انتظار بوده بالاست.

از آن طرف این احتمال هم می رود که سامسونگ از کوالکام نوعی ضمانت تامین دریافت کرده یا حتی قراردادی برای خرید انحصاری این چیپست با شرکت سازنده اش امضا نموده باشد.

شرایط هرچه باشد روشن است که در صورت وجود یک تامین کننده بزرگ دیگر در این عرصه، هم تولید کنندگان موبایل و هم مصرف کنندگان طیف وسیع تری از گزینه ها را پیش روی خود داشتند.

در نهایت، تنها راهکار ممکن برای تحقق این امر آن است که تولید کنندگان کوچک سیستم روی چیپ ظرفیت های تولیدی شان را بالا ببرند و محصولات رقابتی تازه ای را برای چیپست های پیشرفته کوالکام عرضه نمایند.

کسی چه می داند، شاید تاخیر در عرضه اسنپدراگون 835 زمینه را برای وقوع این اتفاق فراهم نماید!

The post appeared first on .

آیا نبود رقیب عمده برای کوالکام اکوسیستم اندروید را با مشکل روبرو کرده است؟

آیا تا به حال با کنسول های نینتندو بازی کرده اید؟

آیا تا به حال با کنسول های نینتندو بازی کرده اید؟

با کدام یک از کنسول های بازی شرکت نینتندو تا به حال بازی کرده اید؟ البته، تقریبا کمتر کسی از نسل جوان این کشور با سوپر ماریو (یا آنطور که در ایران معروف شد قارچ خور) روی سخت افزارهای کلون شده از روی کنسول بازی Famicom تحت عنوان «میکرو جنسیس» خاطره نساخته است.

اما اخیرا، حداقل طی ده سال اخیر، تجربه بازی با کدامیک از کنسول های نینتندو را داشته اید؟ بنا به دلایلی گاه منطقی و گاه عجیب و ناملموس، جامعه گیمرهای ایرانی به اندازه کافی با سبک بازی سازی نینتندو آشنا نبوده و نیست. اصلا دلیل ساخته شدن کنسول کلون شده ای به نام میکرو جنسیس هم همین بود.

چینی ها این ابزار را ساختند تا مناطقی دورمانده از نگاه نینتندو را با آن پوشش دهند و پولی هم به جیب بزنند. خاورمیانه، همیشه یکی از مناطقی بوده که نینتندو هیچگاه در سرمایه گذاری نکرده و به طبع، توان رقابت با شرکت های بزرگ دیگر راه هم نداشته است.

بنابراین بی دلیل نیست که ایرانی ها، اعراب و دیگر کشورهای جان سالم به در برده از جنگ و فقر این منطقه هیچگاه نتوانسته اند به خوبی تجربه ای مناسب از کنسول های آن ها تجربه کنند. تصور کنید پلی استیشن 300 دلاری با بهایی بسیار مناسب به دست تان می رسد اما برای مثال کنسول 200 دلاری 3DS را باید حتی از پلی استیشن 4 هم گران تر بخرید.

بگذریم از تمامی دلایل منطقی که قشر عظیم گیمرهای ایرانی را از تجربه بازی های نینتندو محروم کرده، این بار سوژه صحبت ما این نیست. حتی نمی خواهیم بگوییم نینتندو چقدر نرم افزارهای معرکه ای می سازد یا سوییچ چطور کنسولی می تواند باشد.

بیایید با حقیقت هایی کنار بیاییم. آخرین کنسول خانگی نینتندو تحت عنوان Wii U شکست بدی خورد، در حالی که Wii یک موفقیت تجاری بزرگ محسوب می شود. DS توانست با اختلاف بسیار اندکی نسبت به پلی استیشن 2، دومین کنسول پرفروش تاریخ شود و 3DS هم گرچه به پای DS نرسید اما راضی کننده ظاهر شد.

حالا ما مانده ایم و سوییچ که در اعماق وجودش یک کنسول دستی محسوب می شود اما با آن می توان همانند یک پلتفرم همراه هم برخورد کرد و هزاران ناگفته دیگر که شاید در این مطلب جایگاه سخن آن نباشد.

این بار می خواهیم در مورد «سرگرمی» صحبت کنیم.

صنعت بازی های ویدیویی چه در شرق و چه در غرب می کوشند تا به یک هدف واحد نائل شوند و آن چیزی نیست جز سرگرم کردن مخاطب و کسب فروش بیشتر برای تولید محصولاتی خارق العاده تر از قبل.

اگر عمیقا خودتان را یک گیمر می دانید، بنابراین هدف از بازی کردن را هم یافته اید. گاهی اوقات می خواهید یک بازی در سبک موبا بازی کنید. مثلا دوتا 2 یا لیگ آو لجندز تا مهارت های تان را به رخ دیگران بکشید. هدف تان از این بازی چیست؟

اینکه بازی می کنیم تا سرگرم شویم شاید برای جوامع غربی یک مسئله حل شده باشد که میانگین سنی گیمرهای شان 31 سال است. قطعا ژاپنی ها می دانند چرا بازی می کنند که شرمی از بازی کردن در مترو ندارند و کسی هم با تعجب به آن ها خیره نمی شود.

اما نه، چنین باوری در جامعه ما دست کم پذیرفته نیست. بازی برای کودکان است، کسی که بازی می کند دلِ خوشی دارد و هنوز زیر بار سختی های زندگی نرفته است. نمی خواهیم وارد مسائل خرد اجتماعی شویم، اما حتی یک فرد مسن هم نیاز به سرگرمی دارد و جنس سرگرمی او با جنس سرگرمی ما تفاوت دارد.

تماشای یک فیلم سینمایی اکشن شاید چیزی به شما نیاموزد، شاید در اعتلای زندگی شما موثر نباشد، اما به هدف خود رسیده و دو ساعت شما را پای تلویزیون میخکوب کرده تا شما را سرگرم کند.

شما به سالن سینما نمی روید تا جدیدترین متودهای آموزش اخلاق را بیاموزید، به سینما نمی روید تا تاجر موفق شدن را بیاموزید، به سینما نمی روید تا سرباز کارکشته ای شوید، یا دیدن بدن سیلوستر استالونه روی پرده نقره ای از شما یک بدنساز نمی سازد.

چرا تصور می کنیم سرگرم شدن جرمی انکار نشدنی است و حتما باید افزودنی هایی به آن الحاق کنیم تا توجیه پذیرش کنیم؟ تا همین چند سال پیش باید نیش و کنایه های دیگران را می شنیدیم، کنایه هایی از جنس: «بزرگ شده اید، به فکر آب و نان باشید، بازی کردن آینده نمی سازد».

راه دوری نیامدیم، همه آن بزرگ ترها حالا یک موبایل به دست گرفته اند و با عینکی که نوک بینی شان گذاشته اند مشغول بازی با موبایل های شان شده اند. مگر قرار نبود ما بزرگ شویم؟ چه شد که حالا شما هم بازی می کنید؟ آب و نان چه می شود پس؟ آینده مان چطور؟

هدف از سرگرمی چیست؟ القای عمیق ترین مفاهیم بشردوستانه یا تعلیم نقطه تفاوت بین اگزیستانسیالیسم و اومانیسم؟ نه، بازی خوب سرگرم تان می کند. میل به سرگرمی بخشی از سرشت انسان بوده و نمی توان منکر آن شد.

از ابتدای تاریخ تاکنون، مردم سرگرمی را برگزیده اند تا از جدیت های زندگی شان فاصله بگیرند. به دور آتش می رقصیدند، روی دیوار غارهای شان با دست شکل جانوران را می ساختند و نقاشی می کردند. جلوتر آمدیم، ملیجک ها برای سلاطین سرگرمی مهیا می کردند و در گوشه کنار خیابان نمایش هایی اجرا می شد تا مردم از تماشای آن ها لذت ببرند و سکه ای هم می انداختند تا این نمایش ها تداوم داشته باشد.

تاریخ را خودتان می دانید، گزاف نمی گوییم، رسیده ایم به امروز که جدیدترین شکل سرگرمی، بازی های ویدیویی است. بازی خوب هم به مانند هر نوع سرگرمی و هنر پیشین، مشتمل بر شاخه های بسیار می شود که نینتندو استاد یکی از این شاخه هاست، شاخه ای که سرگرم کردن در آن اولویت اصلی بوده و به حق که در کار خود تا به امروز بهترین بوده.

یک بازی ساز خوب، سرگرمی خوب می سازد. شما از DOOM چه می آموزید؟ بله، یکی از بهترین بازی های سال 2016 از لحاظ محتوای داستانی شدیدا فقیر است و حتی گرافیک درجه یک و خیره کننده ای هم ندارد. بنابراین چرا از DOOM بازی کردن لذت می بریم؟ چون DOOM وحشتناک سرگرم کننده است و همه ما که از بازی لذت برده ایم، عاشق تکه تکه کردن هیولاها شدیم.

احتمالا اوورواچ هم بازی کرده اید. این بازی حدودا سه ماه پیش بیش از 20 میلیون کاربر فعال در سراسر سه پلتفرم پی سی، پلی استیشن 4 و اکس باکس وان داشت که برای یک بازی تازه از راه رسیده رقم فوق العاده ای محسوب می شود. با توجه به تخفیف های آخر سال میلادی و تحسین های گسترده ای که توسط رسانه ها از آن صورت پذیرفت، هیچ بعید نیست این رقم تغییرات چندین میلیونی به خود دیده باشد.

چرا میلیون ها نفر اوورواچ بازی می کنند؟ این بازی حتی یک بخش داستانی تک نفره هم ندارد. داستان میان کاراکترها در انیمیشن ها و کمیک بوک های خارج از بازی روایت می شود و فقط 12 قهرمان در هر نوبت به جان هم می افتند تا بر سر یک محموله و یا نقطه استراتژیک در نقشه رقابت کنند. چه لذتی دارد چنین چیزی که میلیون ها نفر را روزانه سرگرم خود ساخته؟

پاسخ این پرسش را هم باید در کلمه سرگرم کننده بودن پیدا کنیم. همه بازی های ویدیویی به منظور یک هدف ساخته می شوند و آن هم سرگرم کردن شما به عنوان مخاطب است.

شاید شما از بازی های تعاملی دیوید کیج که بسیاری از آن متنفر هستند و آن ها را فیلم های تعاملی می خوانند لذت ببرید. شاید آنچارتد بازی کنید و هیچ لذتی بالاتر از بازخوانی داستان نیتن دریک با همه ریزه کاری های بی نظیرش در گرافیک تکنیکی و گیم پلی پیدا نکنید، شاید هم می خواهید در فورتزا هورایزن به جاده های استرالیا بزنید و با نهایت سرعت در ساحل برانید.

تفاوتی ندارد که چگونه سرگرم می شوید، روی دو پلتفرم اکس باکس وان و پلی استیشن 4 بی نهایت بازی عالی و لذت بخش پیدا می شود که هر فردی با توجه به اولویت های شخصی اش می تواند از میان آن ها انتخابی داشته باشد.

اگر قرار بود همه اوورواچ را دوست داشته باشند، این عنوان حالا باید بیش از 100 میلیون واحد می فروخت یا دلیلی نداشت آنچارتد 4 کمتر از 40 میلیون واحد (به تعداد پلی استیشن 4 های فروخته شده) فروش داشته باشد. این بازی ها معرکه اند اما لزوما با سلیقه همه سازگار نیست. اما چه کسی جرات دارد آنچارتد را تجربه نکند و بگوید ناتی داگ بازی خوبی نساخته؟ چه کسی می تواند قدرت داستان سرایی دیوید کیج، سم لیک و کن لوین را زیر سوال ببرد در حالی که آثار آن ها را به اتمام نرسانده؟

تفاوت میان سلیقه و حقیقت، مرز واضحی نیست اما قابل درک است. اگر من از ویچر 3 لذتی نمی برم دلیل بر ضعف آن نیست، بلکه من نتوانسته ام با محتوای پیش روی خودم ارتباط برقرار کنم. من نمی پسندم اما میلیون ها گیمر دیگر آن را عاشقانه می پرستند و آن را بلامنازع، بهترین بازی سال گذشته می خوانند.

می خواهم از این نقطه به بعد کمی بی پرواتر، کسانی که بدون تجربه عناوین نینتندو از آن مصرانه بیزارند را مورد صحبت قرار دهم و کمی داستان بگویم.

آخرین باری که یک نسخه از بازی The Legend of Zelda را به اتمام رسانده اید چه زمانی بوده؟ چند مرحله از Super Mario Galaxy را آزموده اید و چند بار در یک جمع دوستانه و خانوادگی با نینتندولند تجربه دورهمی های دلنشین را چشیده اید؟

کنسول های نینتندو همیشه در ایران گران قیمت و کمیاب بوده اند و با توجه به اینکه به طور کل سرگرمی برای مردم این کشور یک امر لوکس و گران قیمت به حساب می آید، تهیه کنسول و بازی هایش، هزینه سرسام آوری برای خانوارها به همراه داشته. بنابراین همانطور که پیشتر مفصلا گفته شد، قشر گسترده ای، از تجربه بازی ها و کنسول های نینتندو جا مانده اند و این مشکل یا اشتباه کسی نیست.

ولی تا به حال شده از خودتان بپرسید که چرا Mario شناخته شده ترین و پرفروش ترین سری بازی ویدیویی تاریخ بوده؟ تا به حال شده از انتخاب زلدا به عنوان «مورد انتظارترین بازی سال آینده» تعجب کنید؟ یا از خودتان بپرسید چرا Super Mario Galaxy باید میانگین امتیازات 97 داشته باشد؟ مگر نمی گویید ماریو تکراری شده، پس چرا این ماریوی تکراری از نگاه همان منتقدینی که آنچارتد و هیلو را می ستایند توانسته میانگین 97 را کسب کند؟

شاید احساس کنید بزرگ شده اید و به کمتر از Gears of War 4 و DOOM رضایت ندهید اما معیارهای دنیای بازی های ویدیویی چه در شرق و چه در غرب با پیشفرض های ذهنی جامعه گیمرهای ایرانی پیش نمی رود.

طی یکی-دو هفته گذشته که عامدانه و نه به جهت سرگرم کردن خود، در محیط خارج از خانه مشغول بازی با 3DS بودم، نظرات جالبی شنیدم که به مکالمات جذابی منجر شدند؛ دقیقا به همان هدفی که می خواستم رسیدم. آخرین آن ها دو روز پیش بود، زمانی که دوستی پس از دیدن کنسول در دست من، خواستار «بایکوت کردن نینتندو» شد تا «شرش از سر صنعت بازی کنده شود». و بله، چنین نظراتی را زیاد می شنوم، چه در قسمت نظرات مطالب دیجیاتو و چه توسط دوستانی که طرفدار پر و پا قرص مایکروسافت و یا سونی هستند.

اما واقعا چرا؟ مشکل شرکتی که بهترین ها را می سازد چیست؟ هیچکس منکر سیاست های اشتباه این کمپانی ژاپنی طی چند سال اخیر نمی شود اما چرا چنین نفرتی نسبت به نینتندو وجود دارد؟ چند دقیقه بعد که مشغول بازی کردن Donkey Kong Country Returns 3D شد، خنده اش قابل کنترل نبود. می گفت اعتراف می کنم که حداقل این یکی خیلی سرگرم کننده و جذاب است.

به همین سادگی با اولین بازی که روی 3DS تجربه کرد عاشق آن شده بود. یادش نمی آمد که آخرین تجربه اش از کنسول های نینتندو برای چند سال پیش است ولی از نینتندو متنفر بود و می خواست شر آن ها از صنعت بازی کنده شود و با این حال دقایقی بعد از گفتن این جملات، محو دانکی کانگ شده بود.

ساعاتی بعد، با دوست دیگری بودم که به سبب دختر بودن و باور به اینکه دنیای بازی های ویدیویی پر از خشونت است و برای پسرها ساخته شده، هیچگاه به دنبال تجربه ای جدید از این دنیای پر رنگ و لعاب نرفته بود.

رویکرد مشابهی را پیش گرفتم و دانکی کانگ را به او نشان دادم. چند لحظه طول کشید تا نحوه صحیح دست گرفتن کنسول را متوجه شود و بفهمد که باید چه دکمه هایی را به چه منظوری فشار دهد. زودتر از آنچه که فکرش را می کردم درگیر بازی شده بود.

چند دقیقه بعد با Mario Kart 7 او را آزمودم تا ببینم چه واکنشی نشان می دهد و پیش از اینکه رضایت دهد تا کنسول را بالاخره پس بدهد، چهار مسابقه کامل را انجام داده بود. یک روز از آن اتفاق گذشت و با پیامی مبنی بر اینکه «بازی میمون» (همان دانکی کانگ را می گوید) خیلی جذاب بود و دوست دارم دوباره آن را تجربه کنم مواجه شدم.

این برخوردهای مثبت پس از چندین دقیقه سرگرم شدن دلنشین نیست؟ فکر می کنم مشکل اصلی در همین نهفته است که شاید مخالفین بازی های نینتندو و نه مخالفین سیاست هایش، هیچگاه تجربه ای طولانی مدت از این عناوین را نداشته اند و غرق شدن در دنیای پر زرق و برق بازی های اکشن و پر جزئیات از لحاظ گرافیکی، مانع از آن شده تا اجازه دهند بدون پیش داوری به سراغ یک تجربه خالص از سرگرمی بروند.

دوست دیگری می گفت: «تا کی می خواهیم ماریو و زلدای تکراری بازی کنیم؟»

خب، داستان زمانی جذاب می شود که متوجه می شوم تا به حال حتی یک دقیقه هم هیچ یک از بازی های سری زلدا را بازی نکرده و آخرین تجربه اش از ماریو هم باز می گردد به همان نسخه ای که همه مان روی میکرو بازی کرده ایم.

چطور می توان با این جهل کامل نسبت به بیست و چند سال پیشرفت نظری این چنین داد؟ سوپر ماریو گلکسی ها هر کدام باب جدیدی در زمینه طراحی مراحل گشودند و بدون شک در دسته بهترین بازی های تاریخ قرار می گیرند. بگذارید روده درازی نکنیم و نگوییم که نینتندو چه شاهکارهایی دارد، همه دنیا این را می داند.

نینتندو ضعف های بسیاری هم دارد، خصوصا با شروع نسل هفتم، اتفاقات ناخوشایندی منجر شد تا وی یو فروش ضعیفی داشته باشد و 3DS هم به اندازه DS موفق ظاهر نشود. Wii یکی از پرفروش ترین کنسول های خانگی و DS با فاصله ای بسیار کم از پلی استیشن 2، دومین کنسول پرفروش تاریخ است اما این شرایط برای Wii U و 3DS تکرار نشد.

گرچه 3DS تاکنون با همین فروش 60 الی 70 میلیونی هنوز هم یک موفقیت بزرگ محسوب می شود اما Wii U یک شکست بزرگ است و کسی منکر آن نمی شود. با وجود بازی های بسیار با کیفیتی که برای آن عرضه شد، اما وی یو کنسولی نیست که همه بخواهند داشته باشند.

تکرار سیاست های اشتباه می تواند سوییچ را هم به کام مرگ بکشد و برای نینتندو حال و روز بدی رقم بزند. شاید جای شک و شبهه فراوانی در زمینه سیاست های اجرایی وجود داشته باشد اما ژاپنی ها در بازی سازی نابغه اند.

آنچه که روی کنسول های نینتندو بازی می کنید را عمدتا روی پلی استیشن 4، اکس باکس وان و یا پی سی نمی توانید بازی کنید و بالعکس. نینتندو از همان ابتدا دنیایی متفاوت را به تصویر کشیده و نوآوری های بی بدیل اش دنیای بازی را به پیش رانده. فقط کافی است به چهار نسل پیاپی پلی استیشن و تغییراتی که در نحوه تعامل شما با بازی ها برقرار کرده اند نگاه کنید و همین بازه زمانی را برای نینتندو در نظر بگیرید.

ریسک پذیری های نینتندو اکثر اوقات جواب داده اند و گاهی اوقات مثل Wii U با بی میلی مواجه شده اند. همان ساختار Wiimote بود که سونی را مجاب به تولید کنترلر Move کرد. یا ایده بازی روی دو نمایشگر که در دو نسل DS و 3DS با استقبال گسترده مواجه شد. تاریخ را بیش از این مرور نمی کنیم تا منشا بسیاری از فناوری های امروزی موجود در صنعت بازی را در نینتندو ریشه یابی کنیم.

اما باید دانست قیاس میان این دو کار درستی نیست، چون به وضوح دو بازار کاملا مجزا را هدف قرار داده اند. سونی و مایکروسافت در توسعه کنسول های خود کمتر ریسک پذیر بوده اند و با توسعه یک کامپیوتر متمرکز روی بازی های ویدیویی، بدنه اصلی مشتریان دنیای بازی های ویدیویی را هدف قرار داده اند اما نینتندو در زمینی جداگانه بازی می کند.

چه لطفی دارد که نینتندو هم کنسولی سنتی بسازد، یک کنترلر معمولی در دست تان قرار دهد و صنعت سه قطبی بازی تبدیل به تکرار و تکرار شود؟ چرا نباید عاشق شرکتی باشیم که بهترین نرم افزارها را تولید می کند و در عین حال برای تولید سخت افزار ریسک پذیری بالایی دارد؟

بازی های نینتندو فوق العاده اند. اگر به هر دلیلی تا به امروز از تجربه آن ها محروم مانده اید و یا آن ها را با آنچارتد و هیلو مقایسه کرده اید، لطفی کنید و یک شانس دوباره برای آشتی کردن با بهترین ها قائل شوید.

دنیای بازی های ویدیویی تنوع شورانگیزی دارد شاید زمان آن فرا رسیده باشد که با فراموش کردن همه تعصب ها نسبت به یک برند، یک ژانر یا یک سبک، به سراغ تجربه های جدیدی برویم و عینک بدبینی را از روی صورت برداریم.

The post appeared first on .

آیا تا به حال با کنسول های نینتندو بازی کرده اید؟

روزیاتو: آیا می دانید که تاکنون شمع را اشتباه روشن می کرده اید؟

روزیاتو: آیا می دانید که تاکنون شمع را اشتباه روشن می کرده اید؟

شاید تصور کنید که شمع روشن کردن یکی از ساده ترین کارهایی است که حتی یک خردسال هم از عهده آن بر می آید، اما مساله اصلی، روشن کردن شمع نیست، بلکه چگونه روشن کردن آن است. برای اینکه یک شمع شعله درستی داشته باشد و دود نکند، سریع خاموش نشود و عطر خوبی هم متصاعد کند باید نحوه درست روشن کردن آن را بلد باشید و تقریبا بیشتر مردم به این امر بی توجه هستند.

روزیاتو در یکی از پست های اخیر خود به همین مسئله پرداخته است و اگر تمایل دارید در این رابطه بیشتر بدانید توصیه می کنیم سری به این مطلب خواندنی زده و آن را از نظر بگذرانید.

The post appeared first on .

روزیاتو: آیا می دانید که تاکنون شمع را اشتباه روشن می کرده اید؟