11 مجموعه ای که دوست داریم بار دیگر آنها را در نسل هشتم تجربه کنیم

11 مجموعه ای که دوست داریم بار دیگر آنها را در نسل هشتم تجربه کنیم

“به قلم کسرا کریمی اصل”

دیگر چه بخواهیم چه نخواهیم اسم نسل هشتم با عناوین بازتولید شده‌ و این موج عجیب ریمسترهایش گره خورده، از The Last Of Us و سری Metro که نسخه های ریمسترشان همان اوایل نسل دوباره مهمان ما شدند گرفته تا مجموعه Return to Arkham که تایید شده همگی در راه هستند،  دیگر گل سرسبدشان هم شایعه بازسازی اسکایریم است که به احتمال غریب به یقین می توان از آن به عنوان بزرگترین سوپرایز احتمالی کتفرانس E3 امسال شرکت بتسدا نام برد.

فارغ از غرولندهای همیشگی به نظرم این ریمسترها فرصت‌های بی‌نظیری هستند برای توجه به آثاری که به دلیل ارزش های خاصشان نیازمند توجه بیشترند، چه برای مایی که قبلا این عناوین را تجربه کرده ایم و چه آنهایی که به هر دلیلی نتوانستند تجربه کنند و به نوعی از زیر دستشان در رفته اند و خب چه بهتر که این فرصت یعنی زمانی که شرکت برای بازسازی عناوین می‌گذارند به علاوه زمانی که ما صرف انجام دادنشان می‌کنیم صرف یک سری عناوینی مثل The last of Us اختصاص داده شوند تا امثال Dead Island و Prototype که در همان زمان عرضه شان دلیل خاصی برای تجربه شان وجود نداشت چه برسد به الان و در این نسل.

با توجه حرف های بالا و این که اشتباهاتی همچون همین‌هایی که گفتیم یعنی بازسازی امثال Dead Island و Prototyoe دوباره تکرار نشوند تصمیم بر این شد که مقاله‌ای بنویسیم و در آن مجموعه ی عناوینی که از نسل گذشته که روی دست ما و خالقانشان مانده اند و همگی ارزش ریمستر و ورود به نسل هشتم را دارند را با هم بررسی کنیم.

10: Ninja Theory Origins

احتمالا نیمی از گیمرها تا قبل از عرضه‌ DmC: Devil May Cry و آن تغییرات عجیب و غریب دانته روحشان هم از وجود همچین استودیویی باخبر نبود، اما کارنامه کوتاه ولی به شدت درخشان Ninja Theory آنقدر تا آن زمان با وجود عناوین درخشانی همچون Heavenly Sword  و  Enslaved: Odyssey to The West متقاعد کننده شده بود که شرکتی همچون کپکام بیاید از خدا خواسته یکی از بزرگترین مجموعه هایش را دست این بنده‌های خدا بسپارد.

هر دوی این بازی ها در زمان خودشان از پیشگامان سبک هک اند اسلش بودند، از Heavenly Sword ـی که قرار نبود به هیچ وجه انحصاری باشد اما در لحظات آخر سونی حق نشرش را خرید گرفته که در مباحثی مثل روایت و نوع داستان سرایی و همچنین المان های مبارزاتی اش به شدت پیشگام بود و Enslaved ـی که شرکتی مثل ناوتی داگ دو اثر بزرگ خودش را مستقیما با گرته برداری از المان های آن خلق کرد هر دو لیاقت و ارزش دوباره تجربه شدن در نسل هشتم را دارند، و چه بهتر که این اتفاق تحت یک مجموعه واحد با نام نینجا تئوری اوریجین با رزلوشن 1080 و فریم ریت 60 رخ دهد!

9: Singularity

“تکینگی فناوری فرضیه‌ای است که پیشبینی می‌کند که شتاب در فناوری در نهایت باعث می‌شود که هوش مصنوعی از هوش بشر پیشی بگیرد و منجر به تغییرات شگرف یا حتی پایان تمدن بشری بشود چون تواناییهای چنین هوشی ممکن است قابل درک نباشند، اتفاقاتی که بعد از تکینگی فناوری می‌افتند ممکن است پیش بینی نابذیر باشند.”

جمله بالا را از ویکی‌پدیا کش رفتم تا بهتان ثابت کنم اکتیویژن نه تنها دوره‌ای بازی های خوب هم می ساخته بلکه می‌آمده و بر مبنای همچین ایده های نوآورانه ای بازی هایش را خلق می کرده.

Singularity یا همان بهتر که تکینگی صدایش کنیم بازی به شدت خاصی بود که در سال 2010  به عنوان آخرین اثری که Raven Software به طور منفرد ساخته بود وارد بازار شد، بازی از خیلی جهات به سری مدرن وارفر و بایوشاک شباهت داشت، از المان های داستانی گرفته تا گیم پلی همه به نوعی گرته برداری برداری مستقیم از این عناوین ذکر شده بودند اما چیزی که تکینگی را خاص و متمایز می کرد ایده و نوآوری های غریبش بود، بازی به نوعی یک علمی تخیلی سخت بود که عناصری مثل فیزیک و زمان رو به بخشی از ماهیت خود مبدل کرده بود و به قدری پیشرو بود که هنوز که هنوز است چیزی مشابهش در بازار پیدا نمی شود و همین باعث می شود که تکینگی به عنوان یکی از خاص ترین تجربیات نسل گذشته که به خاطر اشتباهات ناشری مثل اکتیویژن نتوانست آنطور که باید و شاید دیده شود لیاقت ورود به نسل هشتم را پیدا کند.

 

8: Darkness Collection

تراژدی جکی استکادو و معشوقه اش جنی و سفری که در میان برای انتقام و یا شاید رهایی طی می‌کنند بی هیچ شکی در حداقلش یکی از خاص ترین و شخصی ترین روایت های طرح شده در نسل هفتم است.

نکته جالب در مورد دارکنس این است که این بازی ها سبک هنری و گرافیکی خاص خودشان را داشتند، نوع روایت سیال ذهنی که داشتند تا حد زیادی مختص به خودشان بود، و چیزی که در نهایت به این آثار ارزش می داد گیم پلی عجیب و غریب و خاصی بود که خیلی خوب تو بازی جواب داده بود، یعنی یک شوتر بکش برو جلو به شدت روان که در یک دنیای تاریک معلق میان فانتزی و سورئال که از المان هایی مثل قدرت دارکنس ها که از روی شانه های جکی دمار از روزگار مزدوران عموی جکی در‌می آورند به نحو احسنت استفاده می کرد و آن ها را در گیم پلی و طراحی مراحل بازی حل کرده بود، با همه ی این تفاسیر فکر کنم کسی مخالف ورود این مجموعه به نسل هشتم نباشد.

7: Resonance of Fate

هر چقدر که نسل ششم نقش آفرین ژاپنی خوب و حتی شاهکار کم نداشتیم در نسل هفتم برعکس به شکل فاجعه آمیزی از این نظر در مضیقه بودیم، JRPG  هایی که می آمدند به ترتیب یکی از یکی فاجعه آمیز تر و مزخرف تر بودند، مثال بارزش هم فاینال فانتزی 13 و ادامه دهنده هایش که رسما می توان ازشان به عنوان لکه ننگ در تاریخ گیم یاد کرد که ماجرای باربی را در یک کوچه باریک و دراز به پارودی کشانده بودند.

با وجود تمامی این موارد Resonance of Fate در سال 2010 عرضه شد و همه ما را غافلگیر کرد، فارغ از این موضوع که بازی از نظر کیفی و سطح تولید واقعا فراتر از استانداردهای زمانش بود و معلوم نبود از زیر دست Sega چه طور در رفته بازی از همه نظر حرف برای گفتن داشت، نخست این که از نظر داستانی درست برخلاف فاینال فانتزی ها که در دهه اخیر هر لحظه بیشتر به سمت لوس و دخترانه شدن گرایش پیدا می کنند Resonance of Fate یک داستان جدی، سرشار از مفاهیم اجتماعی تعریف می کرد؛

دیس‌اتوپیای این بازی شاید بعد از City 17 مجموعه Half Life یکی از بهترین نمونه های پادآرمانشهری در صنعت گیم باشند، اما نکته ی متمایز کننده ی حقیقی این اثر گیم پلی به شدت عجیب و خاص آن بود که به نوعی نمونه ی نوبتی شده ماتریکس در یک مدیوم شرقی بود، قبل از هر ضربه باید برای شخصیت های سه گانه بازی یک سیر تعریف می کردیم که بر مبنای آن حرکت کنند و فنون خود را به اجرا برسانند و وقتی بازی پیچیده تر می شد صرف چالش نحوه تعریف این خط می توانست دود از کله ی ما بلند کند.

راستی تا فراموش نشده باید بگویم که Resonance of Fate یکی از دشوارترین بازی های عرضه شده تا به امروز است و چه خوب می شود که با یک گرافیک به روز شده دوباره در نسل هشتم مهمان کنسول های ما باشد.

6: Mass Effect Trilogy

سری مس افکت یا بهتر بگویم پدیده جرمی دقیقا نقشی به بزرگی استاروارزهای سینمایی یا استارترک های تلویزیونی در مدیوم گیم بازی می کند، یعنی یک اپرای فضایی درست و درمان که با جهان های عمیقش می تواند تا ساعت ها بساط سرگرمی گیمرها را فراهم کند.

البته می‌توان به روندی که بازی ها در طول این سه گانه طی کردند بسیار خرده گرفت، این که مثلا چرا هر شماره که می آمد عناصر نقش آفرینی بیشتری در آن رنگ می باختند و بازی اکشن تر می شد اما با این حال مس افکت در دنیای بازی ها بی همتاست و ریمستر کردنش برای بایوور به نوعی از نان شب هم واجب تر است، البته آنها سرشان گویا به ساخت آندرومدا گرم است، اما تصور کنید در کنفرانس EA امسال خبر بازسازی این 3گانه و عرضه‌اش تحت یک پکیج واحد به عنوان پیش درآمد نسخه جدید چقدر می‌تواند برای ما هیجان انگیز باشد. من که از همین الان 60 دلار برایش کنار گذاشته ام!

5: Modern Warfare Trilogy

در این سه سالی که از نسل هشتم گذشته فکر کنم همه قبول کرده باشیم که دیگر قرار نیست از اکتیویژن آبی گرم بشود؛ سری ندای وظیفه از یک مجموعه ی پیشرو تبدیل به عناوینی شده که به سختی می‌توان صفت خوب را به آنان اطلاق کرد، پس خب شاید یک بازگشت به گذشته لازم باشد! هم برای ما هم برای سازندگان که یادشان بیایید قبلا چه می کردند!

به نظرم مدرن وارفیرها نه تنها به عنوان یکی از تاثیر گذار ترین عناوین نسل هفت و شاید کل صنعت گیم ارزش ریمیک شدن و قرار گرفتن در یک پکیچ درست و حسابی را دارند بلکه اکتیویژن برای عذرخواهی از ما هم که شده باید نسخه World at War را هم به عنوان ایستر اگ در این عنوان قرار بدهد!

هر چند با وضعی که الان در پیش گرفته به جای این آمال و آرزوها باید به جای کاپیتان پرایس با آن سیبیل های دوست داشتنی‌اش باید با یک مشت آندروید و سایبورگ در این مجموعه سر و کله بزنیم که حتی اندروید هم به سختی می توان بهشان گفت! شاید به قول فراستی مقوا لفظ بهتری باشد.

امیدواریم در کنار MW1، اکتیویژن نسخه ارتقایافته MW2 و MW3 را نیز تایید کند.

4: Dragon age Origins

حالا که تنور درخواست هایمان از بایوور گرم است بیایید رودربایستی را کنار بگذاریم و ریمستر بهترین نقش آفرینی نسل گذشته رو برای کنسول های الان خود طلب کنیم.

بازی عصر اژدها که شاید هنوز هم از خیلی جهات همچون روایت و داستان سرایی و جهان سازی در ژانر خودش برترین باشد واقعا جایش در نسل هشتم خالی است، اگر پررو بازی محسوب نشود نسخه دوم رو هم برای تکمیل مجموعه توی پکیج قرار بدهند، هر چند خیلی بد بود! و آبروی سری را برد اما مهم نیست! می شود چند ساعتی هم با آن می شود سرگرم بود.

البته باید از اول گیم پلی را مناسب با کنسول ها بهینه کنند تا فاجعه نسل قبلی اینبار تکرار نشود و دراگون ایج اوریجینز را بتوان با دسته به طور معقول بازی کرد.

3: Ratchet & Clank Future

قطعا اگر بخواهم درآینده به فرزندانم نشان بدهم که بازی های کامپیوتری تا چه اندازه می توانستند مرز تخیل و خیال پردازی را جا به جا کنند بهشان سری آینده ی راچت اند کلنک را نشان می دهم، باید بازی کرده باشید تا بدانید وقتی حرف از تنوع در لول دیزاین، جهان ها و سیارات مختلف، همچنین یک گیم پلی فان اما در عین حال چالش برانگیز به میان میاید چگونه اسم سری آینده راچت اند کلنک می درخشد، هنوز که هنوز است بعد از حدود 6 سال از عرضه The Crack in Time هیچ بازی ندیدم که بتواند انقدر با مسئله زمان و چالش هایش تحت غالب معما به تعامل بپردازد،

خوشبختانه اینسومنیاک گیمز (من می نویسم اینسومنیاک شما بخوانید پیکسار) امسال نشان داد که دست به بازسازی کردنش به هیچ وجه بد نیست و اگر بخواهد حرکتی بزند حتما گل می‌کارد، فقط یک چیزی برای این که مجموعه ارزش 60دلار پول دادن را داشته باشد بیایند علاوه بر 3 شماره اصلی نسخه ی Into the Nexus را هم در این مجموعه بگنجانند هر چه که باشد ما که فن مجموعه هستیم خوب می دانیم Quest of Booty یک بازی کامل محسوب نمی شود!

2: Resistance Trilogy

دوستان من! چقدر در نسل قبل از نظر بازی های شوتر وضعیت ما خوب بود!

انقدر ترافیک عناوین شاهکاری مثل مدرن وارفیرها و کیلزون ها و هیلوها داشتیم که بعضی بازی های خیلی خوب مثل سری رزیستنس یا همان مقاومت در این میان رسما دفن می شدند، پس حالا که به زحمت یک بازی کامل شوتر ( چه برسد به یک اثر خوب ) در این خشکسالی بازار گیر نمیاید شاید بهترین زمان برای بازگشت به آندرریت ترین شوتر نسل هفتم یعنی همین سری رزیستنس باشد.

مجموعه ای که به عنوان لانچ تایتل با Ps3 زاده شد اما هر چه بیشتر به جلو رفت به جای این که راه آثار پر زرق و برق همچون کیلزون را طی کند به یک اثر شبه مستقل شبیه شد، خاص و همراه با یک عالمه نوآوری، رزیستنس داستان سقوط بشریت پس از حمله فضایی کایمراها را روایت می کند، به شکل عجیب و غریبی داستان بازی یک فاز شخصی دارد، شما سربازی هستید که دیگر شاید نجات زمین برایتان بی اهمیت ترین مسئله باشد اما بنا به دلایلی در هر نسخه مجبورید که مبارزه کنید، نسخه دوم تا حد زیادی سعی کرد به ندای وظیفه شباهت پیدا کند، اما خوشبختانه سازندگان خیلی زود متوجه شدند چیزی که رزیتنس رو از سایر عناوین هم رده اش جدا می کند شناسنامه قرص و محکم آن است که تلفیق درستی از شوترهای کلاسیک، عناوین آخرالزمانی و سلاح های نوآورانه ( امضای همیشگی دوستان خلاق ما در اینسومنیاک) است.

هرچند که بعید است! اما واقعا امیدوارم روزی بازگشت سری رزیستنس را روی Ps4 ببینیم!

1: Brutal Legend

تیم شفر و تیم بازیسازان خلاقش در استودیو Double Fine همیشه غوغا می کند، اما شاید بزرگترین بمبی که خالق مجموعه‌ی جزیره میمون در این چند سال اخیر ترکانده باشد بروتال لجند یا به طور صحیح‌تر آرمان شهر متال هدها باشد!

بازی جهان بازی که دنیا و جهانش و کلا هر چیزی که در آن است از موسیقی متال بدان تزریق شده! داستان متال هد بیچاره ای که از سر اجبار و گذران زندگی مجبور به کار در پشت صحنه یکی از این گروه های تینیجری جاستین بیبیری شده و وقتی از سر یک اتفاق صحنه رویش می ریزد و به اغما می رود و در جهان آن طرف با امثال اوزی آزبورن مواجه می شود خودش یکی از بزرگترین دلایل برای بازتولید این اثر است! سبک بازی رسما یک چیز تلفیقی من درآوردی است که خیلی خوب جواب داده! در عین جهان باز بودن و داشتن المان های جهان باز در هنگام مبارزات به ژانر God Game تغییر ماهیت می دهد و بوم! دیوانه بازی شروع می شود!
برای این که این بسته ارزش 60 دلار را پیدا کند به دابل فاین پیشنهاد می دهیم چند عدد از این بازی های مستقل معرکه ای که در چند سال اخیر عرضه کرده است را هم در بسته بگنجاند! مثلا…بگذارید فکر کنم! آها Costume Quest!

و در نهایت … Orange Box!

خیلی مسخره و غیرممکن است مگر نه؟

اما چرا که نه! والو بعد از این همه مدت که صرفا خودش را وقف Steam و Dota2 کرده بیایید این لطف را هم در حق ما بکند و بسته خارق العاده Qrange Box  را به روی کنسول های نسل هشتم بیاورد!

اگر پورتال 2 را هم بدان اضافه کند که چه بهتر! اما در غیر این صورت ما به همان 3 گانه Half Life 2 هم راضی هستیم! فکرش را بکنید 1080 و 60 فریم! با صدای دالبی! Welcome to City 17

…………………………………….

E3 2016 از امشب آغاز می شود و احتمالا به مانند هر سال، شاهد معرفی بازی های ریمستر زیادی خواهیم بود اما ایکاش به جای ریمستر شدن امثال Prototype، شرکت های بزرگ نیم نگاهی به آثار بزرگ پیشین خود داشته باشند.

11 مجموعه ای که دوست داریم بار دیگر آنها را در نسل هشتم تجربه کنیم

(image)

11 مجموعه ای که دوست داریم بار دیگر آنها را در نسل هشتم تجربه کنیم

“به قلم کسرا کریمی اصل”

دیگر چه بخواهیم چه نخواهیم اسم نسل هشتم با عناوین بازتولید شده‌ و این موج عجیب ریمسترهایش گره خورده، از The Last Of Us و سری Metro که نسخه های ریمسترشان همان اوایل نسل دوباره مهمان ما شدند گرفته تا مجموعه Return to Arkham که تایید شده همگی در راه هستند،  دیگر گل سرسبدشان هم شایعه بازسازی اسکایریم است که به احتمال غریب به یقین می توان از آن به عنوان بزرگترین سوپرایز احتمالی کتفرانس E3 امسال شرکت بتسدا نام برد.

فارغ از غرولندهای همیشگی به نظرم این ریمسترها فرصت‌های بی‌نظیری هستند برای توجه به آثاری که به دلیل ارزش های خاصشان نیازمند توجه بیشترند، چه برای مایی که قبلا این عناوین را تجربه کرده ایم و چه آنهایی که به هر دلیلی نتوانستند تجربه کنند و به نوعی از زیر دستشان در رفته اند و خب چه بهتر که این فرصت یعنی زمانی که شرکت برای بازسازی عناوین می‌گذارند به علاوه زمانی که ما صرف انجام دادنشان می‌کنیم صرف یک سری عناوینی مثل The last of Us اختصاص داده شوند تا امثال Dead Island و Prototype که در همان زمان عرضه شان دلیل خاصی برای تجربه شان وجود نداشت چه برسد به الان و در این نسل.

با توجه حرف های بالا و این که اشتباهاتی همچون همین‌هایی که گفتیم یعنی بازسازی امثال Dead Island و Prototyoe دوباره تکرار نشوند تصمیم بر این شد که مقاله‌ای بنویسیم و در آن مجموعه ی عناوینی که از نسل گذشته که روی دست ما و خالقانشان مانده اند و همگی ارزش ریمستر و ورود به نسل هشتم را دارند را با هم بررسی کنیم.

(image)

10: Ninja Theory Origins

احتمالا نیمی از گیمرها تا قبل از عرضه‌ DmC: Devil May Cry و آن تغییرات عجیب و غریب دانته روحشان هم از وجود همچین استودیویی باخبر نبود، اما کارنامه کوتاه ولی به شدت درخشان Ninja Theory آنقدر تا آن زمان با وجود عناوین درخشانی همچون Heavenly Sword  و  Enslaved: Odyssey to The West متقاعد کننده شده بود که شرکتی همچون کپکام بیاید از خدا خواسته یکی از بزرگترین مجموعه هایش را دست این بنده‌های خدا بسپارد.

هر دوی این بازی ها در زمان خودشان از پیشگامان سبک هک اند اسلش بودند، از Heavenly Sword ـی که قرار نبود به هیچ وجه انحصاری باشد اما در لحظات آخر سونی حق نشرش را خرید گرفته که در مباحثی مثل روایت و نوع داستان سرایی و همچنین المان های مبارزاتی اش به شدت پیشگام بود و Enslaved ـی که شرکتی مثل ناوتی داگ دو اثر بزرگ خودش را مستقیما با گرته برداری از المان های آن خلق کرد هر دو لیاقت و ارزش دوباره تجربه شدن در نسل هشتم را دارند، و چه بهتر که این اتفاق تحت یک مجموعه واحد با نام نینجا تئوری اوریجین با رزلوشن 1080 و فریم ریت 60 رخ دهد!

(image)

9: Singularity

“تکینگی فناوری فرضیه‌ای است که پیشبینی می‌کند که شتاب در فناوری در نهایت باعث می‌شود که هوش مصنوعی از هوش بشر پیشی بگیرد و منجر به تغییرات شگرف یا حتی پایان تمدن بشری بشود چون تواناییهای چنین هوشی ممکن است قابل درک نباشند، اتفاقاتی که بعد از تکینگی فناوری می‌افتند ممکن است پیش بینی نابذیر باشند.”

جمله بالا را از ویکی‌پدیا کش رفتم تا بهتان ثابت کنم اکتیویژن نه تنها دوره‌ای بازی های خوب هم می ساخته بلکه می‌آمده و بر مبنای همچین ایده های نوآورانه ای بازی هایش را خلق می کرده.

Singularity یا همان بهتر که تکینگی صدایش کنیم بازی به شدت خاصی بود که در سال 2010  به عنوان آخرین اثری که Raven Software به طور منفرد ساخته بود وارد بازار شد، بازی از خیلی جهات به سری مدرن وارفر و بایوشاک شباهت داشت، از المان های داستانی گرفته تا گیم پلی همه به نوعی گرته برداری برداری مستقیم از این عناوین ذکر شده بودند اما چیزی که تکینگی را خاص و متمایز می کرد ایده و نوآوری های غریبش بود، بازی به نوعی یک علمی تخیلی سخت بود که عناصری مثل فیزیک و زمان رو به بخشی از ماهیت خود مبدل کرده بود و به قدری پیشرو بود که هنوز که هنوز است چیزی مشابهش در بازار پیدا نمی شود و همین باعث می شود که تکینگی به عنوان یکی از خاص ترین تجربیات نسل گذشته که به خاطر اشتباهات ناشری مثل اکتیویژن نتوانست آنطور که باید و شاید دیده شود لیاقت ورود به نسل هشتم را پیدا کند.

(image)  

8: Darkness Collection

تراژدی جکی استکادو و معشوقه اش جنی و سفری که در میان برای انتقام و یا شاید رهایی طی می‌کنند بی هیچ شکی در حداقلش یکی از خاص ترین و شخصی ترین روایت های طرح شده در نسل هفتم است.

نکته جالب در مورد دارکنس این است که این بازی ها سبک هنری و گرافیکی خاص خودشان را داشتند، نوع روایت سیال ذهنی که داشتند تا حد زیادی مختص به خودشان بود، و چیزی که در نهایت به این آثار ارزش می داد گیم پلی عجیب و غریب و خاصی بود که خیلی خوب تو بازی جواب داده بود، یعنی یک شوتر بکش برو جلو به شدت روان که در یک دنیای تاریک معلق میان فانتزی و سورئال که از المان هایی مثل قدرت دارکنس ها که از روی شانه های جکی دمار از روزگار مزدوران عموی جکی در‌می آورند به نحو احسنت استفاده می کرد و آن ها را در گیم پلی و طراحی مراحل بازی حل کرده بود، با همه ی این تفاسیر فکر کنم کسی مخالف ورود این مجموعه به نسل هشتم نباشد.

(image)

7: Resonance of Fate

هر چقدر که نسل ششم نقش آفرین ژاپنی خوب و حتی شاهکار کم نداشتیم در نسل هفتم برعکس به شکل فاجعه آمیزی از این نظر در مضیقه بودیم، JRPG  هایی که می آمدند به ترتیب یکی از یکی فاجعه آمیز تر و مزخرف تر بودند، مثال بارزش هم فاینال فانتزی 13 و ادامه دهنده هایش که رسما می توان ازشان به عنوان لکه ننگ در تاریخ گیم یاد کرد که ماجرای باربی را در یک کوچه باریک و دراز به پارودی کشانده بودند.

با وجود تمامی این موارد Resonance of Fate در سال 2010 عرضه شد و همه ما را غافلگیر کرد، فارغ از این موضوع که بازی از نظر کیفی و سطح تولید واقعا فراتر از استانداردهای زمانش بود و معلوم نبود از زیر دست Sega چه طور در رفته بازی از همه نظر حرف برای گفتن داشت، نخست این که از نظر داستانی درست برخلاف فاینال فانتزی ها که در دهه اخیر هر لحظه بیشتر به سمت لوس و دخترانه شدن گرایش پیدا می کنند Resonance of Fate یک داستان جدی، سرشار از مفاهیم اجتماعی تعریف می کرد؛

دیس‌اتوپیای این بازی شاید بعد از City 17 مجموعه Half Life یکی از بهترین نمونه های پادآرمانشهری در صنعت گیم باشند، اما نکته ی متمایز کننده ی حقیقی این اثر گیم پلی به شدت عجیب و خاص آن بود که به نوعی نمونه ی نوبتی شده ماتریکس در یک مدیوم شرقی بود، قبل از هر ضربه باید برای شخصیت های سه گانه بازی یک سیر تعریف می کردیم که بر مبنای آن حرکت کنند و فنون خود را به اجرا برسانند و وقتی بازی پیچیده تر می شد صرف چالش نحوه تعریف این خط می توانست دود از کله ی ما بلند کند.

راستی تا فراموش نشده باید بگویم که Resonance of Fate یکی از دشوارترین بازی های عرضه شده تا به امروز است و چه خوب می شود که با یک گرافیک به روز شده دوباره در نسل هشتم مهمان کنسول های ما باشد.

(image)

6: Mass Effect Trilogy

سری مس افکت یا بهتر بگویم پدیده جرمی دقیقا نقشی به بزرگی استاروارزهای سینمایی یا استارترک های تلویزیونی در مدیوم گیم بازی می کند، یعنی یک اپرای فضایی درست و درمان که با جهان های عمیقش می تواند تا ساعت ها بساط سرگرمی گیمرها را فراهم کند.

البته می‌توان به روندی که بازی ها در طول این سه گانه طی کردند بسیار خرده گرفت، این که مثلا چرا هر شماره که می آمد عناصر نقش آفرینی بیشتری در آن رنگ می باختند و بازی اکشن تر می شد اما با این حال مس افکت در دنیای بازی ها بی همتاست و ریمستر کردنش برای بایوور به نوعی از نان شب هم واجب تر است، البته آنها سرشان گویا به ساخت آندرومدا گرم است، اما تصور کنید در کنفرانس EA امسال خبر بازسازی این 3گانه و عرضه‌اش تحت یک پکیج واحد به عنوان پیش درآمد نسخه جدید چقدر می‌تواند برای ما هیجان انگیز باشد. من که از همین الان 60 دلار برایش کنار گذاشته ام!

(image)

5: Modern Warfare Trilogy

در این سه سالی که از نسل هشتم گذشته فکر کنم همه قبول کرده باشیم که دیگر قرار نیست از اکتیویژن آبی گرم بشود؛ سری ندای وظیفه از یک مجموعه ی پیشرو تبدیل به عناوینی شده که به سختی می‌توان صفت خوب را به آنان اطلاق کرد، پس خب شاید یک بازگشت به گذشته لازم باشد! هم برای ما هم برای سازندگان که یادشان بیایید قبلا چه می کردند!

به نظرم مدرن وارفیرها نه تنها به عنوان یکی از تاثیر گذار ترین عناوین نسل هفت و شاید کل صنعت گیم ارزش ریمیک شدن و قرار گرفتن در یک پکیچ درست و حسابی را دارند بلکه اکتیویژن برای عذرخواهی از ما هم که شده باید نسخه World at War را هم به عنوان ایستر اگ در این عنوان قرار بدهد!

هر چند با وضعی که الان در پیش گرفته به جای این آمال و آرزوها باید به جای کاپیتان پرایس با آن سیبیل های دوست داشتنی‌اش باید با یک مشت آندروید و سایبورگ در این مجموعه سر و کله بزنیم که حتی اندروید هم به سختی می توان بهشان گفت! شاید به قول فراستی مقوا لفظ بهتری باشد.

امیدواریم در کنار MW1، اکتیویژن نسخه ارتقایافته MW2 و MW3 را نیز تایید کند.

(image)

4: Dragon age Origins

حالا که تنور درخواست هایمان از بایوور گرم است بیایید رودربایستی را کنار بگذاریم و ریمستر بهترین نقش آفرینی نسل گذشته رو برای کنسول های الان خود طلب کنیم.

بازی عصر اژدها که شاید هنوز هم از خیلی جهات همچون روایت و داستان سرایی و جهان سازی در ژانر خودش برترین باشد واقعا جایش در نسل هشتم خالی است، اگر پررو بازی محسوب نشود نسخه دوم رو هم برای تکمیل مجموعه توی پکیج قرار بدهند، هر چند خیلی بد بود! و آبروی سری را برد اما مهم نیست! می شود چند ساعتی هم با آن می شود سرگرم بود.

البته باید از اول گیم پلی را مناسب با کنسول ها بهینه کنند تا فاجعه نسل قبلی اینبار تکرار نشود و دراگون ایج اوریجینز را بتوان با دسته به طور معقول بازی کرد.

(image)

3: Ratchet & Clank Future

قطعا اگر بخواهم درآینده به فرزندانم نشان بدهم که بازی های کامپیوتری تا چه اندازه می توانستند مرز تخیل و خیال پردازی را جا به جا کنند بهشان سری آینده ی راچت اند کلنک را نشان می دهم، باید بازی کرده باشید تا بدانید وقتی حرف از تنوع در لول دیزاین، جهان ها و سیارات مختلف، همچنین یک گیم پلی فان اما در عین حال چالش برانگیز به میان میاید چگونه اسم سری آینده راچت اند کلنک می درخشد، هنوز که هنوز است بعد از حدود 6 سال از عرضه The Crack in Time هیچ بازی ندیدم که بتواند انقدر با مسئله زمان و چالش هایش تحت غالب معما به تعامل بپردازد،

خوشبختانه اینسومنیاک گیمز (من می نویسم اینسومنیاک شما بخوانید پیکسار) امسال نشان داد که دست به بازسازی کردنش به هیچ وجه بد نیست و اگر بخواهد حرکتی بزند حتما گل می‌کارد، فقط یک چیزی برای این که مجموعه ارزش 60دلار پول دادن را داشته باشد بیایند علاوه بر 3 شماره اصلی نسخه ی Into the Nexus را هم در این مجموعه بگنجانند هر چه که باشد ما که فن مجموعه هستیم خوب می دانیم Quest of Booty یک بازی کامل محسوب نمی شود!

(image)

2: Resistance Trilogy

دوستان من! چقدر در نسل قبل از نظر بازی های شوتر وضعیت ما خوب بود!

انقدر ترافیک عناوین شاهکاری مثل مدرن وارفیرها و کیلزون ها و هیلوها داشتیم که بعضی بازی های خیلی خوب مثل سری رزیستنس یا همان مقاومت در این میان رسما دفن می شدند، پس حالا که به زحمت یک بازی کامل شوتر ( چه برسد به یک اثر خوب ) در این خشکسالی بازار گیر نمیاید شاید بهترین زمان برای بازگشت به آندرریت ترین شوتر نسل هفتم یعنی همین سری رزیستنس باشد.

مجموعه ای که به عنوان لانچ تایتل با Ps3 زاده شد اما هر چه بیشتر به جلو رفت به جای این که راه آثار پر زرق و برق همچون کیلزون را طی کند به یک اثر شبه مستقل شبیه شد، خاص و همراه با یک عالمه نوآوری، رزیستنس داستان سقوط بشریت پس از حمله فضایی کایمراها را روایت می کند، به شکل عجیب و غریبی داستان بازی یک فاز شخصی دارد، شما سربازی هستید که دیگر شاید نجات زمین برایتان بی اهمیت ترین مسئله باشد اما بنا به دلایلی در هر نسخه مجبورید که مبارزه کنید، نسخه دوم تا حد زیادی سعی کرد به ندای وظیفه شباهت پیدا کند، اما خوشبختانه سازندگان خیلی زود متوجه شدند چیزی که رزیتنس رو از سایر عناوین هم رده اش جدا می کند شناسنامه قرص و محکم آن است که تلفیق درستی از شوترهای کلاسیک، عناوین آخرالزمانی و سلاح های نوآورانه ( امضای همیشگی دوستان خلاق ما در اینسومنیاک) است.

هرچند که بعید است! اما واقعا امیدوارم روزی بازگشت سری رزیستنس را روی Ps4 ببینیم!

(image)

1: Brutal Legend

تیم شفر و تیم بازیسازان خلاقش در استودیو Double Fine همیشه غوغا می کند، اما شاید بزرگترین بمبی که خالق مجموعه‌ی جزیره میمون در این چند سال اخیر ترکانده باشد بروتال لجند یا به طور صحیح‌تر آرمان شهر متال هدها باشد!

بازی جهان بازی که دنیا و جهانش و کلا هر چیزی که در آن است از موسیقی متال بدان تزریق شده! داستان متال هد بیچاره ای که از سر اجبار و گذران زندگی مجبور به کار در پشت صحنه یکی از این گروه های تینیجری جاستین بیبیری شده و وقتی از سر یک اتفاق صحنه رویش می ریزد و به اغما می رود و در جهان آن طرف با امثال اوزی آزبورن مواجه می شود خودش یکی از بزرگترین دلایل برای بازتولید این اثر است! سبک بازی رسما یک چیز تلفیقی من درآوردی است که خیلی خوب جواب داده! در عین جهان باز بودن و داشتن المان های جهان باز در هنگام مبارزات به ژانر God Game تغییر ماهیت می دهد و بوم! دیوانه بازی شروع می شود!
برای این که این بسته ارزش 60 دلار را پیدا کند به دابل فاین پیشنهاد می دهیم چند عدد از این بازی های مستقل معرکه ای که در چند سال اخیر عرضه کرده است را هم در بسته بگنجاند! مثلا…بگذارید فکر کنم! آها Costume Quest!

(image)

و در نهایت … Orange Box!

خیلی مسخره و غیرممکن است مگر نه؟

اما چرا که نه! والو بعد از این همه مدت که صرفا خودش را وقف Steam و Dota2 کرده بیایید این لطف را هم در حق ما بکند و بسته خارق العاده Qrange Box  را به روی کنسول های نسل هشتم بیاورد!

اگر پورتال 2 را هم بدان اضافه کند که چه بهتر! اما در غیر این صورت ما به همان 3 گانه Half Life 2 هم راضی هستیم! فکرش را بکنید 1080 و 60 فریم! با صدای دالبی! Welcome to City 17

…………………………………….

E3 2016 از امشب آغاز می شود و احتمالا به مانند هر سال، شاهد معرفی بازی های ریمستر زیادی خواهیم بود اما ایکاش به جای ریمستر شدن امثال Prototype، شرکت های بزرگ نیم نگاهی به آثار بزرگ پیشین خود داشته باشند.

11 مجموعه ای که دوست داریم بار دیگر آنها را در نسل هشتم تجربه کنیم